برای موفقیت هر چند لب خندان بی تاثیر نیست ، اما هرگز خنده ی بی روح مردم را طرفدار تو نمی گرداند و هرگز جذاب نخواهی بود!
دوست دارم قشنگترین گلهای بهاری را بچینم و در دامان پر مهر مادرم بریزم !مادری که روزی مثل گل از من مراقبت می کرد ، مادری که در کودکی پروانه آسمان شبم بود و مرهم گذار تن تبدارم .
در بوستان خلقت حق ،در گلستان محمدی گلی بود نورسته ،معطر و خوش رنگ که عالمی را خوشبو می ساخت .آفریدگارش،رنگ هستی داده بودش و بوی بهشت .سنگ تمامی بود از جانب خالق زیبایی ها ،نامش یاس نورانی بود !
صدای زرند- عباس هرارانی پور : وقتی ظلمت شبانه به دیوار های شهرمان رسید جمعی بادیدنش آرام گرفتند وآن را بهانه ای جهت رفع خستگی کار روزانه قراردادند . خوابهای خوب وشیریندر بستر آسایش وسلامت این مردمان را تاسپیده صبح همراهی می کردند.
اگردیوانه وار دنبال تو راه می افتادم ،به خاطر خنده ی عشق بود! و اگرساعت ها در مسیر عبورت منتظر می ماندم تا مهر وجودت را حس کنم ، دلیلش خنده ی عشق بود ! ..
گذر کن ای باران بر شهر من! گذر کن وبنگر که درختان تشنه اش دست به سوی اسمان دارند ونگاهشان بر ابر های سیاه و سفید دوخته شده است. می دانستی که این درختان به شوق امدن تو،برگ ها را ریخته اند!