ماجرای نامه صدام به هاشمی رفسنجانی

دو سال پس از پایان جنگ ایران و عراق، در حالی که فضای بین‏ المللی به شدت علیه عراق شکل می ‏گرفت و تهدیدهای موجود و طمع رژیم بعث عراق به کویت احتمال وقوع درگیری مجدد در منطقه را افزایش داده بود، در پنجم اردیبهشت ۱۳۶۹، نامه سربسته ‏ای از سوی رییس جمهور عراق و یاسر عرفات برای مقام معظم رهبری و رییس جمهور وقت، آیت ‏الله هاشمی رفسنجانی ارسال شد.

SadamHashemiاین نامه اولین نامه رئیس جمهور عراق بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان یافتن جنگ بود.

 

به گزارش صدای زرند، صدام حسین در این نامه که در اول اردیبهشت ماه و چهار ماه قبل از حمله به کویت خطاب به مقامات ایرانی به نگارش درآمده است، ضمن تلاش برای نشان دادن چهره‌ای خیرخواه و صلح طلب از خود، پیشنهاد می کند که در سریع ‌ترین زمان ممکن در مکه مکرمه با عالی‌ ترین مقامات جمهوری اسلامی ایران ملاقات کند.

 

برای بررسی مضامین نامه و همچنین تهیه جواب و برخورد مناسب با این موضوع، در هشتم اردیبهشت ۱۳۶۹، جلسه‏ ای با حضور مسئولان عالی نظام تشکیل شد. در این نامه از مسئولان عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران خواسته شده بود تا دیدار و مذاکره ‏ای مستقیم داشته باشند. بی ‏اعتبار ساختن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و حذف نقش دبیر کل سازمان ملل متحد در جریان مذاکرات دو کشور و نیز چشم داشت عراق به کویت از انگیزه ‏ها و اهداف اصلی دیکتاتور عراق از ارسال این نامه بود.

 

از پنجم اردیبهشت  تا ۲۷ مرداد آن سال جمعاً، شش نامه از عراق و چهار نامه از ایران ارسال شد که در نهایت، این روند با وقوع حادثه اشغال کویت توسط عراق پایان یافت.

 

از جمله موارد مهم این نامه این است که صدام پیشنهاد می‌دهد که در کوتاه ترین زمان ممکن، ملاقاتی بین او و عزت ابراهیم به نمایندگی از عراق با مقام معظم رهبری و آیت الله هاشمی رفسنجانی به نمایندگی از جمهوری اسلامی برگزار شود. صدام حتی مکان مطلوب خود برای برگزاری این دیدار را هم پیشنهاد می‌دهد که عربستان است که به دلیل پایین بودن سطح روابط ایران و عربستان در آن هنگام، به نحوی بر موقعیت استراتژیک این کشور می افزود و در واقع، وزنه این مذاکره هم به نفع عراق سنگین تر می شد. مسئله دیگر اینکه، حوادث بعدی هم به خوبی نشان داد که علت عجله و شتاب صدام برای این دیدار چه بود است؛ چرا که حمله عراق به کویت که حدود چهار ماه پس از ارسال این نامه اتفاق افتاد و نشان می‌ دهد که صدام در صدد بوده که پیش از شروع جنگ با کویت، به مسئله خود با ایران خاتمه دهد و با خاطری آسوده از مرزهای شرقی کشورش، به سوی جنوب لشگر کشی کند.

 

هم چنین، استفاده صدام از واژه ها و المانهای اسلامی و مذهبی در این نامه به نحو چشمگیری دیده می شود که با توجه به سابقه رژیم بعث به عنوان یک نظام سکولار جالب به نظر می ‌رسد. توجه به عناصر اسلامی و مذهبی برای بهبود وجهه نظام بعثی عراق شاید از همین دوره آغاز شده باشد. این مسأله در سال های بعد، شکل پررنگ تری در تبلیغات نظام بعثی عراق پیدا کرد.

 

و آخر اینکه صدام در این نامه با شانه خالی کردن از زیر بار اتهام شروع جنگ، به شکل مبهمی به عواملی اشاره می کند که به زعم او در گذشته دست اندر کار وقوع فتنه میان ایران و عراق بوده‌اند و ابراز نگرانی می کند که مبادا با به تأخیر افتادن صلح، این عوامل دوباره برای شروع جنگی تازه دست به کار شوند.

 

انتهای پیام/