بیانیه حزب اعتمادملی یزد پیرامون اتفاقات اخیر خاکسپاری شهدا

سلام بر روان پاک و پر خیر و برکت شهدا که جان عزیز خود را به آغوش خاک سپردند تا مرز و بومشان را از شرّ شرور بی قانونی و ناامنی مصون بدارند.

بسمه تعالی
«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون»
«کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.»
سوره بقره، آیه ۱۵۴.

سلام بر روان پاک و پر خیر و برکت شهدا که جان عزیز خود را به آغوش خاک سپردند تا مرز و بومشان را از شرّ شرور بی قانونی و ناامنی مصون بدارند.

سلام و درود بر روح پرفتوح هشت شهید گمنام که خاک نشسته بر استخوان هایشان توتیا چشم ماست؛ و یاد و خاطرشان، سندِ هویت و ملیت و شرافتمان.

چه سلامی اما؛ شرم بر ما که ناجوانمردانه و خودخواهانه جسم و جان و خون و حتی یاد آن مردان بی ادعا را دست آویز جدلهای سیاسی و خط و نشان کشیدن های زورمندانه خود کردیم و به نام آن ها و با استفاده از احساسات مردمی که دل در گروی شهدای والامقام دارند، مقاصد سیاسی خود را دنبال میکنیم و از انجام هیچ رفتاری، ابایی نداریم و همه چیز را فدا میکنیم تا خواست خود را به کرسی بنشانیم، حتی اگر آن کرسی، جایگاه رفیع و عظیم شهدای دفاع مقدس باشد.

در روزهایی که در سوگ وفات پیامبر عظیم الشأن اسلام و امام غریب شیعیان، اندوهی بزرگ بر جسم و جانمان نشسته بود، خبر تشییع هشت شهید گمنام در دیار دارالعباده، تسکین قلب هایمان شد و آرام بودیم از این که شهرمان به عطر حضور آن بزرگان معطر خواهد شد؛ اما چند صباحی نگذشت که جریان همیشه در صحنه پای به میدان گذاشت و نه تنها سند مالکیت شهدای عزیز را به نام خود زد، بلکه با تصمیمی یک جانبه نگر و نابخردانه، خواستار دفن پیکر مبارک آن عزیزان در محلی شد که نه تنها شأنیت آن بزرگان را مخدوش میکرد، بلکه وجه دیگری از فرهنگ و هویت ایرانی-اسلامی مان را نشانه میرفت.

این تصمیم غیرمنطقی که مخالفت صریح مجموعه مدیران ارشد و شورای تأمین استان را به همراه داشت، سرانجام و با حرکتی ناشایست و غیرمحترمانه به کرسی عمل نشست و پیکر شهدای عزیز، که گم نامی آنان مجوزی شد برای بی مهری های بیشتر جریان فشار، غریبانه و در نهایت تنهایی دو تن از این عزیزان بدون مراسم تشییع، در همان محل ممنوعه، به خاک سپرده شد.

و ما که تنها، نظاره گر این مناقشات و دعواها بودیم، دلمان میگیرد از حد نهایتی که به شهدای عزیز بی حرمتی شد، دلمان میگیرد از این که عده ای به نام اسلام و به کام “ماکیاولی”، هر وسیله ای را به کار میبندند برای نِیل به مقاصد سیاسی و جناحی، چرا که اهدافشان را اوجب واجبات میپندارند، حتی واجب تر از خون شهدا.

دلمان به درد آمده است از بی اعتنایی به قانون، قانونی که صفحه به صفحه، جمله به جمله و کلمه به کلمه اش با خون سرخ شهدا نوشته شده است؛ دلمان به در آمده است که عده ای نه تنها خود را فراتر از قانون میپندارند، که حتی به این هم بسنده نمیکنند و جِرزنی سیاسی میکنند، آن طور که در جمعی رأی به اکثریت آن جمع میدهند و در جمع دیگر، رأی به آن اکثریت، و این عین نفاق است، و نفاق شروع هر فتنه ایست.

آن چه که بسیار مهم و قابل بحث است، این مسئله مهم است که رویکرد مداراگرانه و گفتگو محورانه مجموعه استانداری در قبال این جریان، نه تنها عایدی برای استان و مردمی که به دولت تدبیر، امیدوارانه رأی دادند نداشته است، بلکه هر بار سنگر و جبهه آن ها را به پیش آورده و تا جایی رسانده که هیچ ابایی از وتو کردن حکم عالی ترین مقام اجرایی و امنیتی استان ندارند.

که اگر در روزهایی نه چندان دور چماق از دست چماق به دستان کشیده بودند، امروز دیگر ابزاری برای سرکوب اکثریت نداشتند و تسلیم اراده جمهور مردم میشدند.

ای کاش، هرگز چنین اتفاق و بی قانونی و دهن کجی رخ نمیداد و هزاران ای کاش که اگر بنا بود مجموعه استان از موضع خود در دفاع از قانون عقب بنشیند، هرگز به صرافت دفاع از قانون، تنها در مرحله گفت و گو نمی افتاد، چرا که با گذر از این ماجرا و ثبت این خاطره، دیگر چنان وجهی برای قانون و جایگاهی که مدیران به موجب قانون می یابند وجود نخواهد داشت و مدیران استان، جز پیمانکاران امور خرد استان، کاره ای نخواهند بود.

واما در پایان، بازگوییِ همان آیه مبارک که میفرماید: “کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت…؛

او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.”

والسلام
٩٣/١٠/٢
روابط عمومی حزب اعتماد ملی
منطقه یزد