رونالدو در تهران؛ ندید بَدیدی در استقبال یا طبیعی و همه جایی؟!/ خاطره ای از سفر سال ۵۱ پله به تهران

این آرزو که کاش ما ایرانیان کمی منظم تر باشیم و از شلختگی و بی نظمی در همه امور من جمله استقبال بکاهیم نه نکوهیده که نکوست ولی برخی انتقادها وارد نیست. یادمان باشد جماعت دنبال اتوبوس رونالدو یی دویدند که صفحه او 600 میلیون دنبال کننده دارد! شوخی نیست: 600 میلیون! وقتی در فضای مجازی آن قدر دنبال کننده دارد در عرصه واقعی هم اگریک ده هزارم آن واقعا دنبال کنند و بدوند چه عجب؟ تازه یک ده هزارم می شود 60 هزار نفر و 60 هزار نفر نبودند که! پس بگو یک صدهزارم. درباره اهدای قالیچه هم پرویز خسروانی در سال 51 همین هدیه را به پله داد و تازه نابغه برزیلی جمله طعنه آمیزی گفت!

صدای زرند؛ امیر حسن خدیر- هر چند شور و شوق فراوان در استقبال از کریستیانو رونالدو فوق ستارۀ فوتبال جهان که به عنوان بازیکن تیم النصر عربستان سعودی مقابل پرسپولیس به تهران آمده مورد توجه رسانه های دنیا قرار گرفته اما برخی در داخل و در فضای مجازی یا شبکه های اجتماعی آن را به ذوق زدگی تعبیر و مایۀ شرم ساری دانسته و بعضی حتی از لفظ ندید بدید استفاده کرده اند.

1638249 682

البته این آرزو که کاش ما ایرانیان کمی منظم تر باشیم و از شلختگی و بی نظمی در همه امور من جمله استقبال بکاهیم نه نکوهیده که نکوست ولی برخی انتقادها وارد نیست.

یادمان باشد جماعت دنبال اتوبوس رونالدو یی دویدند که صفحه او ۶۰۰ میلیون دنبال کننده دارد! شوخی نیست: ۶۰۰ میلیون! وقتی در فضای مجازی آن قدر دنبال کننده دارد در عرصه واقعی هم اگریک ده هزارم آن واقعا دنبال کنند و بدوند چه عجب؟ تازه یک ده هزارم می شود ۶۰ هزار نفر و ۶۰ هزار نفر نبودند که! پس بگو یک صدهزارم.

نکته دیگر این که اگر ما شلخته و ذوق زده و اصطلاحا ندید بَدیدیم پس چرا در چین و ژاپن هم اتفاقات مشابه رخ می دهد؟ تازه ارتباط ما با دنیا در وضعیت تحریم محدودتر است و طبیعی است که تا دریچه ای باز می شود استقبال کنند.

انتقاد دیگر به مدیر عامل باشگاه پرسپولیس است که خود او نباید هدیه می داد چون شأن مدیر عامل بالاتر است. این هم وارد نیست. چون اولا رونالدو یک بازیکن عادی نیست و بدون او که استقبالی چنین از النصر ضرورت نداشت و اگر این اتفاق در ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ خورشیدی رخ داده می توان ۵۱ سال به عقب بازگشت. زمانی که اکثر قریب به اتفاق استقبال کنندگان کنونی به دنیا نیامده بودند.

در آن زمان پله فوق ستارۀ برزیلی به تهران آمد. او میهمان باشگاه تاج بود و تیمسار خسروانی مالک باشگاه یک تخته قالیچه نفیس به او اهدا کرد. تیم سانتوس در جریان یک تور آسیاگردی به تهران آمده بود و قرار بود با تاج (استقلال) بازی کند اما چون ۷ بازیکن تاج (استقلال) عضو تیم ملی و درگیر جام ملت های آسیا بودند منتخبی از بازیکنان تاج و پاس در مقابل سانتوس و یاران پله قرار گرفتند.

نتیجه قابل حدس است و امیدواریم در بازی فردای النصر و پرسپولیس تکرار نشود! هر چند که حالا فاصله ها کمتر است. سانتوس در حالی ۵ بر یک منتخب تاج و پاس را برد که داور (عبدالرضا موزون) ۴ گل پله را مردود اعلام کرد وگرنه در واقع ۹ بر یک برده بودند!

تک گل ما را پرویز میرزاحسن به ثمر رساند و دروازه بان هم کیوان نیک نفس بود که متأسفانه چندی پیش در همه گیری بعد از کرونا بیمار شد و در پی ابتلا به کووید درگذشت. این اشاره هم خالی از لطف نیست که وقتی پرویز خسروانی به پله قالیچه اهدا کرد او گفت چرا به من هدیه می دهید؟ به داورتان بدهید که چهار گل را قبول نکرد!

البته چون تور آسیاگردی بود و مردم آن قدر استقبال کرده بودند پله کام ها را تلخ و بیش از آن گله نکرد و بعد از بازی هم در کلوپ تنیس ( همین باشگاه تنیس فعلی رو به روی خیابان میرداماد) جشن گرفتند و بعد هم در هتل شرایتون به آواز خانم خوانندۀ ایرانی گوش سپردند.

با این اوصاف می توان گفت این نوع استقبال و اهدا سابقه دارد مضافا به این که در زمان ورود پله جمعیت ایران کمتر از ۳۳ میلیون و حالا بالای ۸۵ میلیون است و رسانه های اجتماعی فضا را کاملا تغییر داده و دنیایی دیگر شکل گرفته است. یادمان باشد ۲۱ سال پیش در تهران از هابرماس فیلسوف هم چنان استقبالی شد که روزنامه نگار مشهور ایرانی سرمقاله ای نوشت با عنوان فیلسوف ها شومن می شوند و همین عنوان را هم بر کتاب خود نهاد.

در واقع شگفتی از این بود که چگونه از یک فیلسوف مثل یک شومن یا بازیگر یا بازیکن استقبال می شود. این که دیگر خود ، فوق ستاره فوتبال است و فیلسوف نیست. یعنی رونالدو خیلی هم ذوق نکند و بداند خارجی مشهور بیاید ایران همین وضع است حتی اگر فیلسوف باشد که قاعدتا عامه مردم با او آشنا نیستند چه رسد به بازیکنی در حد کریس رونالدو که نام او بر سر زبان بچه مدرسه ای ها هم هست.

جدای اینها به لحاظ شخصیتی نیز خون گرم است (بر خلاف همتای نابغه و اعجوبۀ آرژانتینی) و شاید همین ویژگی در محبوبیت فوق العاده او بی تأثیر نبوده باشد. پس زیاد سخت نگیریم و آرزو کنیم خدا به همه ما عمر دهد تا ۵۱ سال بعد این خاطره را برای فرزندان و نوادگان مان تعریف کنیم!

انتهای پیام/