به گزارش سردبیرالرعایا/

کالبدشکافی محله ریگو – قسمت اول

آورده‌اند در در زمان های خیلی خیلی دور، گروهی جوان، به رسم پیمان، حلقه رندان را بر صفحه یک آبادی رسم نمودند؛ تا روزگار بر وفق مراد مستغرق گردد تا که نتیجه و نبیره و ندیده خم به ابروانشان چیره نگردد، و آبادی در پی نامشان آبادتر و آزادتر از همیشه رخ نمایی کند.پ

آورده‌اند در در زمان های خیلی خیلی دور، گروهی جوان، به رسم پیمان، حلقه رندان را بر صفحه یک آبادی رسم نمودند؛ تا روزگار بر وفق مراد مستغرق گردد تا که نتیجه و نبیره و ندیده خم به ابروانشان چیره نگردد، و آبادی در پی نامشان آبادتر و آزادتر از همیشه رخ نمایی کند.

صدای زرند – سردبیرالرعایا: در حلقه رندان، نه به رسم رندان و نه به قرعه فال، بلکه پس از #دور_زدن شیخ خوش شمایلِ رُک بیان، قرعه فال را به نام آن بالا بلندِ محله ریگو، آن سر به زیر متواضع، آن #کم_حرف گزیده گوی، آن آرام نامتلاتم درآید، تا بر عرصه ای جلوس بنماید که مظهر داد و فغان و فریاد بود…

اما اندر احوالات آن شیخ خوش شمایلِ رُک بیان همین بس که پس از آن دور خوردن وحشتناک، طغیانی آرام را در پیش گرفت و برای فراموشی ایام بر سِجِلش دستی برد و شهرتی از جنس موحدان را آویزه نام خود نمود، که الحق در چرخش گردون نشان داد که مرد روزگار است و از گفتن حق واهمه ای ندارند.

روزگار در پی هم گذشت و خاک سراسر کیمیای آن آبادی که در عهد کفر و طاغوت عنوان کیمیایی گمشده را یدک می کشید به دودکش های متعدد فزونی یافت و شهرت آبادی بر کوی و برزن به نام آن بالا بلند محله ریگو گوش به گوش رسید، غافل از اینکه نارون هایش در گذر زمان خشکید و خشکید و خشکید تا طفل گریزپای ۱۴۰۰ نامش را در قصه مادر بزرگ جستجو نماید.

در اوقات آینده، اگر مجالی بود و جان در کالبد تن رمقی داشت از آن “استوری بگیر معروف محله ریگو”، آن “اول رای انجمن شهر محله ریگو”، آن “صاحبِ بلدیه محله ریگو” و آن آس های جدید که ریز و درشت اش از آن محله است، رمز و رازهای گران سنگی را به گوش رعایای آبادی بالا و پایین برسانم…

 

محله ریگو ادامه دارد…

 

انتهای پیام/