«دعای فرج» – یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ!

«یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ»

AghajanBia_Mahdi_sz524s1d

 

 

صدای زرند؛ جواد زمانی بابگهری: آقا جان «آنقدر بزرگی که حتی ابراز ارادتمندی، از سوی حقیری چون من، دستِ دلم را می لرزاند!»

 

آقا جان! می ترسم نکند گناهانی که کرده ام مایه خجالت شما شود…

 

اما همه ساله در حوالی نیمه شعبان، به میمنت میلادت در دلم جشنی برپاست…!

 

دلم را چراغانی می کنم و اشک می ریزم در غم دوریت…

 

و با مرور «غزل هایِ وصفِ رویت» در دلم غوغایی برپا می شود و احساس امنیت می کنم،

 

در دل، زمزمه می کنم که «خدا را شکر که شما هستی!»

 

اما احساس می کنم حتماً این ها کافی نبوده است که تاکنون نیامدی…،

 

انگار همه­ ی ما در انتظار ظهورت «فقط ایستاده ایم» و نمی دانیم که در انتظار دیدار رویت «باید دوید»!

 

آقا جان! چقدر سخت می توان سایهِ سردِ مرگ را پذیرفت، وقتی روی پرمهر و زیبای تو را ندیده باشیم،

 

چه ظلمی به حق خود می کنیم ما، «وقتی می دانیم حضورت تنها برای عاقبت بخیری ماست» اما…

 

اما حتی یک قدم در راهت برنمی داریم…

 

کاش باور داشتیم و به یقین می رسیدم که «اِلهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ» و هر روز فقط آن را از سر تکرار، زمزمه نمی کردیم…

 

آقا جان! خوب می دانم بسیاری از کارهایمان موجب رنجش شما می شود

 

و «تنها دلیل نیامدنت خودِ ما هستیم…»

 

اما باز تکرار می کنیم: «یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ»

 

انتهای پیام/