ابیاتی از شاعر زرندی درباره‌ی مظلومیت مردم غزه

ابیاتی از شاعر زرندی درباره‌ی مظلومیت مردم غزه

حرمله ی دوران

ای حرمله ی دوران، عمر تو به پایان است

طوفان چو ز الاقصی، اینگونه نمایان است

کودک کش بی منطق،بس کن دگر این جولان

این جفتک و بی رحمی، از تنگیِ پالان است

جغرافی این گیتی، بی نام و نشانت باد

هر آنچه به غصب آمد، از موشه ی دایان است

هل من ز حسین آنروز بر گوش جهان آمد

لبیک فلسطینی، امروزه چه شایان است

موسی چو به میقات است، ای سامری دوران

گوساله ی آمریکا، شکلی ز خدایان است

از ریشه تهی هستی، پوستی ز تو وامانده

از کاخ سفید امروز، این زوزه ی آنان است

بابای تو آمریکا، مامان تو استعمار

تلقیح دو نا مشروع، مردود ز جانان است

تو آن ولد ناپاک، تحمیل شدی بر قدس

تا غصب کنی آن را، غصب تو نه سامان است

ای وحشی بی منطق، ای یاغیِ بی افسار

عصیان در این طغیان، محکوم به تاوان است

این بنده چه گویم چون، در بُعد جهانی هم

لبیک فلسطینی، اینگونه فراوان است

 

حسین زارعی جلال‌آبادی