قصه ی طلای سیاه زرند و کوهبنان

اگر این مدیر بچه ی همین کوچه ها بود که صدای خس خس سینه ی پدر معدن کارش، آنها را از خواب خوش بیدار می کرد بهتر نبود، آیا اگر این مدیر از اهالی همین کوچه حسین زمانی، حسین اسلامی، رضاصادقی یا حسین محمدی بود که چند ماه پیش در معدن چشمه پودنه جانشان را در راه قوت فرزندانشان ازدست دادند، همین کار را می کرد!

اگر بخواهیم داستان پر فراز و نشیب معادن زغال سنگ را در سپهر اقتصادی شهر زرند کند و کاوکنیم باید وجود شهرک ولایت ۱ و ۲ را در قله این دستاوردها بنویسیم. این ماده جامد سیاه نهفته دردل کوه های منطقه زرند، کوهبنان و… آن قدر ارزش داشت که مهندسان وتکنیسین ها را تا عمق ۶۰۰متری زمین با خود برد، عمقی که آنقدر زیاد است که فیلم بردار مستند “پابدانا” به کارگردانی کامران نجف زاده هرگز حاضر رفتن به آنجا نشد وآقای گزارشگر رسانه ملی مجبور شد دلیل نرفتن به این عمق را در برنامه خبری ۲۰:۳۰ نبودن تصویر بردار بیان کند.

Zoghal

صدای زرند – حسن ضیاءالدینی: چه شده است که نماینده محترم زرند وکوهبنان گوشزد می کند؛ باید در راستای افزایش تولید ذغال سنگ و ساماندهی معادن برای تامین نیاز کارخانجات تلاش کنیم (پیام ما، شماره۳۲۹ ).آیا این تلاش در قبل نبوده؟ پس آن عمق عظیم تونل “ششم” برای چیست ؟ چرا با وجود اینکه معادن به صورت خصوصی اداره می شوند ما از لحاظ نرم- میزان ذغال استخراج شده از معدن- افت داریم ؟

در یک کنکاش که از طرف نویسنده این سطور صورت گرفته، این نتایج حاصل شده است:

۱- در دهه ی هفتاد به بعد، مسئولان به علت نداشتن مطالعه کافی در زمینه استخراج زغال-اعتقادشان این بود به ازای هر کارگر ۷ مثقال ذغال تولید می شود- تصمیم به تعطیلی معدن گرفتند؛ اگر چه به خاطر بیکاری عظیمی که گریبان گیر شهرهای زرند و کوهبنان می شود هرگز این تئوری جامه ی عمل به خود نپوشید. ولی سرمایه گذاری کافی هم دراین زمینه به معادن تزریق نشد.

۲- نداشتن علم مدیریت؛ یکی از این معادن دردهه ی شصت با ۵۰۰نفر اداره و تولید ذغال آن دردوران مدیریت “دلاورخان امیری” ۲۸۰۰۰تن در ماه بود ولی همین معدن حالا با ۱۳۵۰ نفر نیرو در حال فعالیت است ولی استخراج ذغال آن ۱۲هزارتن در ماه می باشد. وقتی این سوال را از یکی از مدیران میانی که حالا با اینکه ۵سال از دوران بازنشتگی خود را می گذراند؛ ولی همچنان برای بخش خصوصی درهمین معادن مشغول کار است می پرسم، می گوید: در دهه ی ۶۰ کارگر داخل معدن حدوداً۱۱هزار تومان دریافتی حقوقش بود و کارگر بیرون معدن تقریباً ۵هزار تومان، که خود بهترین مشوق برای کار کردن در عمق زمین بود ولی حالا تفاوت حقوق تنها ۱۵۰هزار تومان است به قول آنها که بیرون از معدن کار می کنند می شود پول ۵کیلو پسته؛ ارزش داخل معدن رفتن را ندارد! حالادر این معدن ۱۰۵۰نفر در بیرون معدن مشغولند (مثلا در دوران های قبل واگن برگردانها ۱۸ نفر بودند ولی حالا حدود ۴۸ نفر هستند) و ۳۰۰نفر در داخل معدن در حال فعالیتند!

۳- مدیریت بومی دلسوز؛ اگر مدیریت این معادن به فرد دلسوز محلی واگذار می شد معادن وضع بهتری داشتند.وقتی مسئول معدن بچه شمال است تنها به فکر دادن نرم زغال مورد نظر رده های بالا است و دلش نمی سوزد که این معادن بعد از مدتی احتیاج به تعمیر و نگهداری دارد. این می شود که معدن فرو می ریزد چرا در معدن (هشونی) می توانند ذغال درجه یک را با ارتفاع کمتر از ۸۰سانت استخراج کرد ولی در معدن *** نمی شود با این ارتفاع زغال گرفت؛ زغالی که به گفته کارشناسان دارای کمترین خاکستر می باشد و از درصد گوگرد کمی برخوردار است و به اصطلاح، زغال درجه یک می باشد. که به علت نبود همین زغال مرغوب کارخانجات کک سازی مجبورند زغال درجه یک را از شاهرود و طبس به زرند حمل کنند که قیمت بالای حمل بر دوش آنها بسیار سنگینی می کند.

یک نمونه شاهکار این مدیران غیر بومی این است که از طرف یکی از نهادهای بسیار بسیار مهم که از طرف شخصیتی ارجمند برای سرکشی به این معادن می آیند ولی این مدیران، این عزیزان را به معدنی هدایت می کنند که از قبل آب و جاروب شده بود؟؟؟!!!

حال اگر این مدیر بچه ی همین کوچه ها بود که صدای خس خس سینه ی پدر معدن کارش، آنها را از خواب خوش بیدار می کرد بهتر نبود، آیا اگر این مدیر از اهالی همین کوچه حسین زمانی، حسین اسلامی، رضاصادقی یا حسین محمدی بود که چند ماه پیش در معدن چشمه پودنه جانشان را در راه قوت فرزندانشان ازدست دادند، همین کار را می کرد!

۴- فردا چگونه معادن ما می توانند اداره شوند وقتی مهندسین با تجربه حاضر به انتقال تجربیات خود به مهندسین تازه به استخدام در آمده که تنها ۲۰درصد آنها بومی هستند، نیستند. حال علتش بماند چگونه مدیر معدن می تواند معدنش را اداره کند وقتی در چند ماه حتی یک بازدید هم از داخل معدن، از ترس به هم خوردن اتوی شلوارش، ندارد. حالا این مدیریت را مقایسه کنید با مدیریت دلاورخان امیری، مرحوم محسنی، مهندس فتحی، حاجی رحمانی و… که بزرگ شده ی همین زرند بودند و هرروز به داخل معدن می رفتند تا از نزدیک کار را مدیریت کنند.

امروز نیز مانند دیروز که برای پویایی و استخراج ذغال “شهرک ذوب آهن “ساخته شد، ارزش دارد تا لااقل اگر خانه ای را برایشان نمی سازیم با بد مدیریتی؛ پدران این خانه های ناساخته را از خانواده محجوب و متین زرندی، کوهبنانی، پابدانایی، اسلام شهری و… نگیریم. اگر تجربه ی گذشته را چراغ راه آینده کنیم مطمئناً اقتصاد بیمار کوهبنان و زرند می تواند دوران نقاهت را به سلامتی پشت سر بگذارد .

انتهای پیام/

عکس: خبرگزاری مهر

وبلاگ شخصی حسن ضیاءالدینی