زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما…

افرادی که در سرمای این روزها پناهگاهی ندارند بی‌خانمان به شمار می‌روند، حال چه معتاد باشند، چه اسیر در دام مشکلات مالی؛ چه پیر باشند چه جوان، چه زن باشند چه مرد، مهم این است انسانند…

افرادی که در سرمای این روزها پناهگاهی ندارند بی‌خانمان به شمار می‌روند، حال چه معتاد باشند، چه اسیر در دام مشکلات مالی؛ چه پیر باشند چه جوان، چه زن باشند چه مرد، مهم این است انسانند…

صدای زرند – فاطمه ضیاالدینی: جالب است بدانید این عکس‌هایی را که مشاهده می‌کنید یک دختر برایم فرستاد و گفت که در راه مدرسه با این صحنه برخورد کرده و دلش می‌خواهد به آن‌ها کمک کند؛ همه‌ی ما زرندی‌ها خوب می‌دانیم که این عکس‌ها از کدام منطقه‌ی شهر است و همه‌ی ما هم دیدیم که این محل این روزها چه وضعیتی دارد… سقاخانه‌ها همواره پناهی برای دل‌شکستگان بوده‌اند، اما سقاخانه زرند این روزها شده فضایی برای نگهداری جسم از مرگ و شاید این افراد هم سخت دل‌شکسته است که اینجا جمع می‌شوند…

حال که با خود می‌اندیشیم، می‌بینیم در این سرمای زمستان واقعاً بی‌پناهگاه بودن، بسیار سخت است، چه کسی می‌تواند بیشترین کمک را به این مردم بکند، جز مسئولین؟

سال گذشته با یکی از موسسات خیریه زرند، نیمه‌شب هم نه، بلکه در ابتدای شب برای دیدن این افراد رفتیم تا گزارشی از آن‌ها تهیه کنیم، گمان می‌کردم قرار است با تعداد کمی افراد از این دست رو به رو شوم و فقط مشکلشان نداشتن مسکن و پول برای زندگیست، اما زمانی که آن‌ها را دیدیم فهمیدم کار از ریشه مشکل دارد، می‌توانم بگویم تعداد آن‌ها آنقدر زیاد است که از شمار یکی و دوتا و سه‌تا و ده‌تا و حتی شاید صدتا خارج شده؛ مشکل آن‌ها هم از پول و مسکن گذشته بود، آن‌ها علاوه بر روح به جسم‌های خودشان هم ضربه می‌زدند!

شاید تقصیر خودشان نبوده که تحریم و تورم بالا رفت و نتوانستند خودشان را جمع و جور کنند و به آرزوهای خود برسند و مواد مخدر را مُسَکن خود دانستند! یا جوان‌هایی که برای یک بار دعوا با خانواده از خانه بیرون زدند و اسیر دام اعتیاد شدند…

انسانیت امر مهمی‌است؛ این‌ها همشهریان ما هستند، دوستشان هم دارم، اما ظاهر شهر ما به کل با بودن این عزیزان در سطح شهر تغییر کرده است. آخر شب‌ها که به خیابان برویم تمام شهر پر از کارتن‌خواب‌هایی است که یا سرشان در سطل زباله‌هاست یا گوشه و کنار خیابان‌ها خواب رفته‌اند! حتی یک مرتبه مرد با من تماس گرفت و گفت دل و جرت این که شب بخوابد را ندارد، می‌گفت کارتن‌خواب‌ها کنار خانه‌ی ما هستند، حتی نمی‌توانم دخترم را تنها از خانه بیرون بفرستم…

علاوه بر دردهایی که کارتن‌خواب‌ها دارند، مردم زرند هم دلشان از وجود آن‌ها پر از ترس است… قابل ذکر است که عزیزان نیروی انتظامی هم تا جایی که می‌توانند در تکاپوی امنیت برای مردم هستند، اما این به تنهایی کافی نیست.
آیا هیچ مسئولی به فکر زیبایی این شهر نیست؟ به فکر امنیت شهر چطور؟! باید در جریان باشید که مواد مخدر قیمتش بالا رفته است، برای کارتن‌خواب‌هایی که از شکم خود می‌گذرند تا پول مواد مخدرشان را به هر قیمتی جور کنند، آن هم آنقدر ناچیز که هر چیزی امکان قاطی شدن با جنس اصلی را دارد و این خودش یعنی جنون و از دست دادن کنترل بندگان خدا و شاید دیگر دست خودشان هم نباشد.

مسئولین عزیز زرند زرخیز، آیا می‌دانید متاسفانه خانم‌ها امنیت چندانی برای بیرون آمدن از منزل را در شب‌ها و خلوت بودن سطح شهر ندارند؟ آیا می‌دانید در این شهر پرتوی امیدی مثل سابق برای جوانانمان نمی‌تابد؟ آیا می‌دانید این شهر مانند همین چند سال قبل هم زیبایی نیست؟ یا حتی می‌دانید افرادی در این شهر هستند که دیگر امیدی برای زندگی کردن ندارد؟ زحمت‌کشان عزیز: «جوانانمان را دریابید…»

زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما...0 1زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما... 1زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما... زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما...0 زرند نیازمند پناهگاهی برای بی‌خانه‌مان‌ها، اما...3

انتهای پیام/