امری غیر قابل باور! شاید این آرزو زمانی، آنهم به شرط اینکه والدین جوان از بدو تولد فرزندان در گوششان نام کتاب را هجی کنند و با مطالعه دمخورشان کنند و این ایدهی بدیع نسل به نسل منتقل شود، شاید یک قرن و نیم دیگر، زرند بتواند پایتخت کتاب بشود و اما اکنون…
صدای زرند؛ مهدیه اسدی جرجافکی: درست سه سال پیش به همت ستاد نماز جمعهی خواهران و حمایت همه جانبهی امام جمعه وقت شهر زرند حجتالاسلاموالمسلمین کرمی پور، به بهانهی حمایت از نویسنده و نشر فرهنگ کتابخوانی در جامعه از نویسندگان خانمی که حرفه اصلیشان مثل من نویسندگی است، خواستند در گوشهای از مسجد جامع، مبادرت به فروش کتابهایمان کنیم.
آن روز خرسند بودیم که اگر کتابی خریداری نگردد حداقل بانوان نمازگزار با خودمان و سبک کارمان آشنا خواهند شد.
در گوشهای از مسجد تختی کوچک و چند صندلی به ما اختصاص دادند و ما برای جذابیت بهتر آثار یک پته روی تخت انداخته و کتابهایمان را چیدیم.
نمازگزاران جستهگریخته وارد مسجد میشدند و همه بیاعتنا به ما از کنارمان عبور میکردند! حتی یک تن کنجکاو نشد و بپرسد… این بساط دورگردی برای چیست؟
با خودمان گفتیم حتما وقت رفتن به چشم میآییم، نماز به اتمام رسید و چشمتان روز بد نبیند سیل جمعیت به سمت ما هجوم آوردند! نه برای سوال از حرفه و سبک نگارش ما و احیاناً خرید کتاب، بلکه برای حقارتمان و لگدکوب کردن احساساتمان!!!!
همه کفشهایشان را از داخل گونی و مشماهای مخصوص بیرون میآوردند و گونیها را به سمت ما پرت میکردند تا سریعتر به درب خروجی برسند و برخی هم غرلند میکردند که “برای چه راه را بند آوردهاند؟؟؟ و اینجا نشسته اند؟!” من و دوستانم بیهیچ مکالمهای از شدت شرمساری بعد از خلوت شدن مسجد از زیر هجمهی گونیها و در واقع گونیباران آن روز خارج شدیم و بی هیچ صحبتی از هم جدا شدیم.
این خاطره آنقدر آزاردهنده بود که عهد بسته بودم تا ابد در پستوی ذهنم خاک بخورد و بیرون نیاید! شاید برای حفظ پرستیژ نویسندگی! اما با شنیدن نام پایتخت کتاب، این خاطره خودش را تکاند و برای یادآوری اهانت آن روز خانمها در «پای تخت حقارت کتاب و نویسنده» به بیرون چپاند تا بگوید در شهری که اهل قلمش به حق نماد تفکر و آگاهی است، چه سخت مورد اهانت و حقارت واقع شدند!!! و نیز نداشتن مرکز معتبر دانشگاهی با وجود اینکه سالها شهری دانشگاهی به حساب میآید. دانشجو باید برای خرید یک کتاب رنج سفر به کرمان بر خود حمل نماید و یا هستند دوستانی که اقدام به ارائهی مجانی آثارشان نمودند و… حال چه رخ داده که «نامزد پایتخت کتاب» شده؟
امری غیر قابل باور! شاید این آرزو زمانی، آنهم به شرط اینکه والدین جوان از بدو تولد فرزندان در گوششان نام کتاب را هجی کنند و با مطالعه دمخورشان کنند و این ایدهی بدیع نسل به نسل منتقل شود، شاید یک قرن و نیم دیگر، زرند بتواند پایتخت کتاب بشود و اما اکنون فقط تلاش فردیِ، ریاست محترم ارشاد جناب آقای رشیدی است که میخواهد یک تنه بار این امر خطیر را به دوش جان بکشد و صد البته همراهی و حمایت جناب حاج آقا ابراهیمی امام جمعه محترم و فهیممان برای اعتلای نام نویسنده و معرفی آثارشان که هفتگی در نماز جمعه انجام میشود نباید از نظر دور داشت، اما «پای تخت حقارت نویسنده و کتاب» بعید است بتواند «پایتخت دانایی و کتاب» شود.
انتهای پیام/
به همت حوزه مقاومت بسیج کارگری شهرستان زرند همایش روز کار و کارگر و هفته بسیج کارگری با حضور سرهنگ پاسدار محسن یزدانی فرمانده حوزه مقاومت بسیج کارگری ، دکتر ابو الفضل فرحبخش رئیس دادگستری و تنی چند از مسئولان اجرائی و نیز جمع کثیری از بسیجیان قشر کارگر روز یکشنبه نهم اردیبهشت ماه همزمان با پنجمین روز از هفته بسیج کارگری در سالن اجتماعات کارخانه پالایش کک و قطران شهرستان زرند برگزار گردید . این مراسم معنوی که با اجرای چندین برنامه فرهنگی همراه بود در ابتدای مراسم و پس از تلاوت قرآن کریم و طنین انداز شدن سرود جمهوری اسلامی ایران سرهنگ پاسدار محسن یزدانی فرمانده حوزه مقاومت بسیج کارگری شهرستان زرند ضمن قدردانی از برگزار کنندگان این مراسم باشکوه و خیر مقدم به حاضرین گفت:کارگران در همه عرصه های سازندگی کشور خوش درخشیده اند و از آنجا که در مکتب اسلام کار عبادت محسوب می شود لذا هر قدم کارگر عبادت است و باید این مهم را قدر دانست.
سرهنگ صمدالله ترابی فرمانده انتظامی شهرستان زرند به همراه حجت الاسلام افضلی رئیس عقیدتی و سیاسی و جمعی از مسئولان انتظامی این شهرستان با خانواده شهید “مسعود زمانی” دیدار و از آنان دلجویی کرد.
دانشجویان اساتید و کارکنان مجتمع آموزش عالی شهرستان زرند امروز(یکشنبه) در تجمعی از خیزش دانشجویان و اساتید آزادی خواه حامی فلسطین در آمریکا و اروپا حمایت کردند.
فرماندهی حوزه مقاومت بسیج باقر العلوم (ع) زرند به مناسبت نُهُم اردیبهشت ماه؛ روز ملی شوراها پیام تبریکی بشرح ذیل صادر نمود.
یکی از بزرگترین آفات موجود در جوامع عقب مانده و نیز جوامع در حال توسعه بویژه در مقوله فرهنگی “شعارزدگی” هست. که نمونه بارز آنرا در رفتار برخی از مسئولان فعلی و سابق شهرستان به وضوح مشاهده میکنیم. کاش کمی عمیق تر و کاربردی تر عمل می کردند. و عملکرد برخی مسولان عملگرا از جمله مهندس محمدی شهردار را الگوی خود قرار میدادند.
دقیقا همینطوره… این بحثی بود که چندروز پیش با یکی از سردبیران هفتهنامههای کرمانهمداشتمکه این امر با این وضعیت دور از انتظاره. چطور ممکنه شهری که دو کتابخونه بیشتر نداره که اونم کنکوریها ازش استفاده میکنن و از طرفی مردم به جای کتاب، با تلگرام و واتس آپ رفاقت عمیقتری دارند، بتونن زرند پایتخت کتاب کنند… به نظرم اول باید مردم رو عاشق کتاب کرد و بعد چنین تصمیمی گرفت… حتی مطالعات و تحقیقات هم در فضای مجازی صورت میگیره و کتاب خیلی مظلوم واقع شده.
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظر