فاطمه (س) الگوی حضرت مهدی (عج)

سوال این است که چرا حضرت مهدی (عج) مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را اسوه و الگوی خود معرفی می کند؟ خصوصیت ویژه دختر پیامبر که ملاک راه و روش امام معصوم قرار گرفته چیست؟

AhmadRahmaniفاطمه (س) الگوی حضرت مهدی (عج)

نگارنده:حجت السلام والمسلمین شیخ احمد رحمانی

فی إبنَهِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ [۱]

 

این سخن از کسی است که عالم هستی مشتاق اوست و او را به عنوان اسوه قبول خواهند کرد. به راستی چه زیبا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این کلام گهربار را فرموده اند که برای من بهترین الگو دختر رسول خداست.

 

قرآن به صراحت اسوه را پیامبر گرامی اسلام (صل الله علیه و آله) می داند آن جا که می فرماید: لَقَد کانَ لکُم فی رسولِ اللهِ أسوهٌ حسنهٌ لمَن کانَ یَرجُو اللهَ و الیومَ الاخر و ذَکَر الله کَثِیراً [۲] “مسلّماً براى شما در زندگى، رسول خدا، سرمشق نیکویى است، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند. “آن چه برای هر فرد مهم است و او را معرٌف خواهد بود موضوع الگوگیری و الگوپذیری است که نقش به‌سزایی را در شخصیت فرد ایفاء می­ کند. چه بسا با یک الگوی صحیح، زندگی انسان تغییر کند و زمینه اعتلای فرد را موجب شود. و یا این که الگوی نامناسب، زمینه انحطاط و سقوط یک فرد و بلکه بالاتر جامعه­ ای را فراهم می­ آورد؛ به‌همین جهت در اسلام بر این نکته تاکید شده که انسان زندگی و راه و روش بندگان صالح خداوند را سرمشق و الگوی خود قرار دهد.

 

قرآن سبک پیامبر (صل الله علیه و آله) را الگو معرفی می کند و حضرت حجت روحی له الفدا دختر پیامبر حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را بهترین الگو می داند. میان این دو منافاتی نیست بلکه هر دو یکی می باشند چرا که پیامبر (صل الله علیه و آله) فاطمه را از خود می داند آن جا که می فرماید: إِنَّ فَاطِمَهَ بَضْعَهٌ مِنِّی‏، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی‏ وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی» [۳]” فاطمه پاره تن من است، هر که او را آزار نماید مرا آزار نموده، و هر که او را به غیظ آورد مرا به غیظ آورده و هر که او را شاد کند مرا شاد کرده” و یا فرمودند: فاطمه بضعه منّی، و هی روحی التی بین جنبیّ، یسوؤنی ما ساءها و یسرّنی ما سرّها [۴]” فاطمه پاره تن من است و او جان من است که در میان دو پهلوى من است، مرا بد مى‏آید آنچه او را بد آید و مسرور میدارد مرا آنچه او را مسرور دارد”.

 

حال سوال این است که چرا حضرت مهدی (عج) مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را اسوه و الگوی خود معرفی می کند؟ خصوصیت ویژه دختر پیامبر که ملاک راه و روش امام معصوم قرار گرفته چیست؟

 

برای پاسخ به این سوالات باید روش و سیره آن بزرگ بانوی جهان اسلام که در زندگی کوتاه خود تبلور بندگی و عبودیت خداوند بود و با بندگی و عبادت خود به مقام قرب الهی دست یافته بود. را مورد کنکاش قرار داد.

 

  • خداشناسی

رفتار و گفتار و سیره حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به گونه ای بود که غیر از خدا هیچ چیز برایش جلوه نمی کرد آن جا که رسول خدا بیان داشت: فاطمه جان جبرئیل می گوید: خداوند به تو سلام رسانده و فرمود: به فاطمه بگویید که هر حاجتی دارد از من درخواست کند. هر چه می خواهد بگوید، حضرت زهرا یک مقداری فکر کرد، سرش را بالا آورد و عرض کرد: شَغَلَنی عَن مَسئَلَتِهِ لَذَّۀُ خِدمَتِهِ، لا حاجَۀَ لِی غَیرُ النَّظَرِ اِلی وَجهِهِ الکَرِیمِ [۵]؛ “لذّتی که از خدمت حضرت حق می‏برم، مرا از هر خواهشی باز داشته است. حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم”.

 

این کلام تنها می تواند از زبان کسی صادر شود که به کمال واقعی رسیده باشد و لذت را فقط در مناجات او ببیند و فانی در او باشد لذا وقتی در محراب می ایستاد زَهَرَ نُورُها لِلمَلائِکَهِ السَّمَاء [۶]؛ نور نمازش در آسمان ها می پیچید. و تنها اوست که هرگز زخارف دنیا نتوانسته است در نظرش جلوه گری کند و سختی ها و تنگدستی ها خللی در ایمانش ایجاد کند تا آن جا که پیامبر (صل الله علیه و آله) در موردش فرمودند: إِنَّ ابْنَتِی فَاطِمَهَ مَلَأَ اللهُ قلب ها وَ جوارح ها إِیِمَاناً وَ یَقِینا [۷]؛ “دخترم فاطمه، تمام وجودش مملو از ایمان است. به این چیزها فکر نمی کند”.

 

این تربیت یافته مدرسه رسول الله (صل الله علیه و آله) است که به فکر تربیت شاگردان و پیروان خود است تا آنها را مانند خود مطیع خداوند سازد زمانی که یکی از پیروان اهل بیت (علیه السلام) در شهر مدینه همسرش را خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرستاد، تا بپرسد: آیا شوهرم از شیعیان شما می باشد یا نه؟

 

حضرت زهرا (سلام الله علیها) پاسخی اصولی دادند:

«اِن کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ وَ تَنتَهی عَما زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا وَ اِلّا فَلا”

“اگر به آنچه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آنچه شما را بر حذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و الّا هرگز!!”

 

آن شخص پس از شنیدن پاسخی کلّی، مضطرب شد و با توجّه به ضعف ها و سستی های خود گفت: وای بر من که همیشه در آتش جهنّم خواهم بود، همسرش نگرانی و زاری او را با سخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بازگو نمود.

 

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پاسخ داد.

 

لَیسَ هکَذا شیعَتُنا مِن خِیارِ أهلِ الجَنَّۀِ وَ کُلُّ مُحِّبینا وَ مَوالی أولِیائِنا وَ مُعادی أعدَائِنا وَ المُسلِمُ بِقَلبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا لَیسُوا مِن شیعَتِنَا اِذا خَالَفُوا أوامِرَنا وَ نَواهینا فِی سائِرِ المُوبِقاتِ وَ هُم مَعَ ذلِکَ فی الجَنَّۀَ وَلکِن بَعدَ ما یُطَهَّرونَ مِن ذُنُوبِهِم بِالبَلایا وَ الرَّزایَا أوفی عَرَصاتِ القِیامَۀِ بِأنواعٍ شَدائِدِها أو فی الطَّبَقِ الأعلَی مِن جَهَنَّمَ بِعَذابِها اِلی اَن نَستَنقِذَهُم بِحُبِّنا وَ نَنقُلَهُم إلی حَضرَتِنا [۸]؛

 

“به همسرت بگو چنین نیست (که او فکر می کند). شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود. آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده؛ امّا از اوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود.

 

گرچه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان و تحمّل مشکلات روز قیامت و قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنّم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد”.

 

  • همسر داری

موضوعی که باید امروزه بسیار مورد توجه قرار گیرد سبک زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها) است تا زنان ما با الهام از آن بزرگوار زندگی های خود را کانون عشق و محبت قرار دهند. احترام به همسر و خوب همسرداری نکته ای اساسی و اصولی است که در زندگی زناشویی نقش بسزایی ایفا می نماید. تا آن اندازه که نبی رحمت (صل الله علیه و آله) هنگام عروسی حضرت زهرا (سلام الله علیها) به او فرموده بود: “دخترم! با همسرت رفتار نیکو کن، و در هیچ کاری از دستورش سرپیچی نکن.[۹]” چه زیبا زهرای مرضیه (سلام الله علیها) به این نصیحت عمل نمودند و در مدت نه سالی که همسر علی (علیه السلام) بود، هرگز کاری نکرد که حضرت علی (علیه السلام) را ناراحت و عصبانی نماید، بلکه همواره مایه نشاط و خشنودی ایشان بود، و تفاهم در زندگی مشترکشان به گونه ای بود که هر زمان حضرت علی (علیه السلام) همسرش را می دید غم ها و غصه هایش برطرف می شد لذا حضرت علی (علیه السلام) می‏فرماید: “سوگند به خدا، من زهرا (سلام الله علیها) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین نساختم، او نیز مرا خشمگین نساخت، و هیچ گاه موجب ناخشنودی من نشد… من هرگاه به چهره زهرا (سلام الله علیها) نگاه می‏کردم، هرگونه غم و اندوه از من برطرف می‏شد. [۱۰]

 

علامه مجلسی آورده پیامبر (صل الله علیه و آله) از حضرت علی (علیه السلام) راجع به رفتار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) سوال نموده و فرمودند: “زهرا (سلام الله علیها) را چگونه همسری یافتی؟.” حضرت علی (علیه السلام) بهترین پاسخ را دادند که: “نِعْمَ الْعَوْنُ عَلی طاعَهِ اللّهِ؛ او را در راستای اطاعت خداوند یاوری نیکو یافتم. [۱۱]

 

یکی از جلوه های زیبای زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها) که باید سرمشق بانوان ما باشد این است که در طول زندگی مشترک، حتی برای یک بار، تقاضای مادّی از همسرش نکرد، به گونه ای که روزی به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) غذا نرسید، حضرت اندوخته غذایی خود را به کودکان گرسنه‏ اش داده بود، و خود شب را گرسنه ‏تر از آنها به سر برد، حضرت علی (علیه السلام) بامداد آن شب، از حضرت زهرا (سلام الله علیها) تقاضای غذا کرد، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ماجرا را به عرض ایشان رسانید، حضرت علی (علیه السلام) فرمود: “در چنین وضعی چرا به من نگفتی تا به جستجوی غذا بپردازم؟” فاطمه (سلام الله علیها) در پاسخ گفت: من از خدایم شرم کردم که موجب شوم تا شما خود را در فشار قرار دهی، و بر چیزی که مقدورت نیست، خود را به زحمت افکنی. [۱۲]

 

او مطیع و فرمانبردار همسر بود لذا وقتی خلیفه قصد عیادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) نمود آن حضرت نپذیرفت. آنها به حضرت علی (علیه السلام) متوسل شدند.  امیرالمومنین (علیه السلام) داخل خانه شد و به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: “ای دختر رسول خدا و ای بانوی آزاده! این دو مرد چندین بار آمده‏ اند و تو آنها را رد کرده‏ ای. اکنون مرا واسطه قرار داده‏ اند تا به آنان اجازه دهی.”

 

فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: “به خدا قسم من به آنها اجازه نمی‏دهم و با آنها کلمه‏ ای سخن نمی‏گویم تا پدرم را ملاقات کنم و از رفتاری که با من کردند، شکایت نمایم”.

 

امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: “فاطمه جان من ضمانت کرده‏ ام و قول داده‏ ام که اجازه بگیرم.”

 

فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: “علی جان، خانه، خانه تو است و این بانوی آزاده، همسر تو. من هرگز با تو مخالفتی نمی‏ کنم. به هر کس که دوست داری، اجازه ورود بده [۱۳]“.

 

او بانویی است که هرگز چیزی از شوهر نمی خواهد چنانچه امام باقر (علیه السلام) فرموده اند: “فاطمه (سلام الله علیها) برای علی (علیه السلام) تعهد کرد که کارهای خانه و خمیر کردن و نان پختن و روفتن منزل را انجام دهد و علی (علیه السلام) برای او متعهد شد که کارهای بیرون از منزل مثل هیزم آوردن و تهیه غذا را انجام دهد.

 

یک روز علی (علیه السلام) از فاطمه پرسید: آیا غذایی داری؟

 

فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: سوگند به آنکه حق ترا عظیم کرده است از سه روز پیش تاکنون چیزی نداریم که برایت بیاورم.

فرمود: چرا به من نگفتی؟

 

عرض کرد: رسول الله (صل الله علیه و آله) مرا از اینکه چیزی از تو بخواهم نهی کرده و فرموده است: تو از پسر عمویت چیزی مخواه، اگر خودش چیزی آورد بگیر وگرنه تو از او مخواه [۱۴]

 

همه این رفتارهای نیکو از آن بزرگ بانو، همسری نمونه و الگویی والا برای جامعه زنان بوجود آورده است.

 

 

  • روابط اجتماعی

در روابط اجتماعی، مراعات محرم و نامحرم را می نمود و به پوشش خویش و در معرض افراد نامحرم قرار نگرفتن بسیار اهمیت می داد. امام موسی ابن جعفر (علیه السلام) از پدرانش نقل فرموده است که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: “روزی فرد نابینایی اجازه خواست که به منزل فاطمه (سلام الله علیها) وارد شود، آن حضرت خود را (با چیزی مانند پرده) از او پوشیده داشت. رسول خدا (صل الله علیه و آله) به او فرمود: چرا خود را پوشیده داشتی در حالی که نابیناست و تو را نمی بیند؟

 

حضرت فرمود: اگر او مرا نمی بیند من او را می بینم و نیز رایحه و عطر را می بوید و شامه اش سالم است. رسول خدا (صل الله علیه و آله) فرمود: گواهی می دهم که تو پاره تن من هستی [۱۵]“.

 

آن حضرت در واپسین روزهای حیات خویش نیز از اینکه پس از وفات حجم بدن ایشان را نامحرم نبیند نگران بودند [۱۶]. در عین حال بدون هر گونه افراط و تفریط در مواقع ضروری در امور اجتماعی به تناسب جایگاه اجتماعی خویش به عنوان یک زن مشارکت داشتند. در زمان حیات پیامبر (صل الله علیه و آله) پس از غزوات همچون مکه یار و غم خوار پدر و همسر بوده، نقش امدادگر را در درمان جراحات آنان ایفا می نمودند [۱۷]. ارتباط صمیمانه با خویشاوندان و همدردی با آنان همچون درست کردن غذا به مدت سه روز برای خانواده حمزه عموی پیامبر (صل الله علیه و آله) پس از شهادت وی به توصیه پیامبر (صل الله علیه و آله) [۱۸]، تهیه نان برای پیامبر (صل الله علیه و آله) به هنگام حفر خندق در نقش پشتیبانی [۱۹]، حضور هفتگی بر مزار شهدا از جمله حمزه در زمان حیات پیامبر (صل الله علیه و آله) و پس از رحلت ایشان، حضوری از نوع دیگر در اجتماع توسط ایشان است [۲۰]. نقش ایشان در ماجرای مباهله مسیحیان نجران به همراه پیامبر (صل الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و حسنین (علیهما السلام) که در قرآن نیز بدان اشاره شده است [۲۱] حضور مهم سیاسی ایشان در زمان پیامبر (صل الله علیه و آله) و اقدامات اجتماعی، سیاسی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) پس از رحلت پیامبر (صل الله علیه و آله) در حمایت از جریان حامی امامت نیز نمونه­ هایی دیگر از این حضور است.

 

همچنین آن حضرت معیار ارزشمندی انسان­­ ها را روابط شایسته با مردم و خانواده می داند. و می فرمایند: “بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم خو و مهربان تر است و ارزشمندترین مردان شما آن کسانی اند که با همسران خود مهربان و بخشنده هستند [۲۲]“.

 

 

  • ایثار و انفاق

یکی از خصلت­ هایی که جلوه بسیار زیبایی در زندگانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، گذشت از حق خویش در جهت نفع رساندن به دیگران و ایثار است که در زندگی حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نمونه­ های فراوان دارد. نمونه بارز آن ادای نذر سه روز روزه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برای سلامتی بیماری حسنین (علیهما السلام) است که ایشان، حضرت علی (علیه السلام)، حسنین (علیهما السلام) و فضه خادمه، در هر سه روز غذای خویش را به یتیم، اسیر و مسکین داده و خود با آب افطار نمودند که نتیجه آن نزول سوره انسان در تمجید از اقدام خالصانه این خانواده بود [۲۳].

 

در دعا نمودن همه دیگران را مقدم می داشت آن­جا که امام حسن (علیه السلام) فرمودند: “مادرم فاطمه را دیدم شب جمعه در محراب خود به عبادت بر خاسته است و تا سر زدن سپیده صبح در عبادت و رکوع و سجود می بود. می شنیدم که برای مومنین و مومنات دعا می کرد و آنان را نام می برد و برای آن­ها دعا می کرد و برای خود هیچ دعا نمی کرد. به او گفتم: مادر چرا همانطور که برای دیگران دعا می فرمایی برای خودت دعا نمی کنی؟

 

فرمود: پسرم ابتدا همسایه سپس خود. [۲۴]

 

حضرت توجه ویژه‌ای به پرداخت صدقه به فقرا داشتند و هیچ مستمند و نیازمندی از درب خانه اش دست خالی باز نمی‌گشت؛ نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسی» به زن فقیر، آن هم در شب عروسی است. نقل شده که پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) در عروسی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) یک دست پیراهن نو به دخترش داده بود تا در شب عروسی بپوشد. هنگامی که مرکب عروس رهسپار خانه حضرت علی (علیه السلام) بود، زن سائلی پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج نمود. فاطمه (علیه السلام) که در آن وقت دو پیراهن داشت: یکی کهنه و دیگری نو، بی درنگ پیراهن نو را بیرون آورد و به فقیر بخشید [۲۵] این نیست الا عمل کردن به آیه شریفه که می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» [۲۶] هرگز به نیکی دست نمی‌یابید و از نیکان نمی‌شوید، مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، انفاق کنید.

 

 

  • تربیت فرزندان

شیر مادر یکی از عواملی است که در نشاط روحی و جسمی فرزندان بسیار تاثیر دارد و باعث سعادت یا شقاوت فرد می شود. با دقت در سیره حضرت زهرا (سلام الله علیها) در می یابیم که امر تغذیه کودکان دقیقاً مورد علاقه ایشان بوده است. علاوه بر این نباید از تأثیرگذاری متقابل روح و جسم غافل بود بی شک یک جسم بیمار روح را پژمرده و بی نشاط می سازد همان گونه که روح افسرده موجب اخلال در فعالیتهای بدن می گردد. گاه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شکم فرزندان را به قیمت گرسنگی خود سیر می کرد. زمانی که مسلمانان به علت کمبود آب سخت در مضیقه بودند فاطمه (سلام الله علیها) حسن و حسین (سلام الله علیهما) را نزد پیامبر (صل الله علیه و آله) برد و عرض کرد: ای رسول خدا! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگی در توان آنها نیست پیامبر که نگرانی دخترش را در این رابطه بجا و به موقع دید زبان مبارکش را در دهان حسن و حسین (سلام الله علیهما) قرار داد و با تر کردن دهان آنها حضرت زهرا (سلام الله علیها) را از نگرانی در آورد و آن دو طفل کوچک را نیز از تشنگی مفرط نجات داد [۲۷].

 

بعد از رحلت پیامبر (صل الله علیه و آله) جهت تسکین آلام فرزندان از محرومیت محبت جد بزرگوارشان خطاب به آن­ها می گفت: کجا رفت پدرتان (پیامبر) که شما را عزیز می داشت؟ او شما را بر دوش خود سوار می کرد و به شما مهربانی می نمود. کجا رفت جد بزرگوارتان که از همه به شما مهربانتر بود، آن گونه که نمی گذاشت شما بر روی زمین راه بروید و همیشه شما را در آغوش خود داشت؟ آه که دیگر او را نمی بینم که شما را بر دوش گرفته باشد [۲۸].

 

سیره عبادی آن حضرت و گریه های شبانه و دعاهایی که در حق همسایگان می نمود باعث می شد بچه ها در فضای عبادت و بندگی قرار گیرند. علاوه بر آن هنگام غروب نمى گذاشت بچه ها بخوابند و اگر در خواب بودند، آنها را بیدار مى کرد که آن وقت، وقت استجابت دعاست و همچنین در شب هاى قدر آنها را با غذاى سبک دادن بیدار نگاه مى داشت [۲۹].

 

 

او بچه ها را زیاد به یاد حضرت رسول (سلام الله علیها) مى انداخت [۳۰] و به سفارش پدرش بچه ها را دسته گل مى دانست و آنها را براى یاد گرفتن قرآن و دعا به نزد آن حضرت مى فرستاد [۳۱].

 

لالایی ها و شعرهایی که برای فرزندانش می خواند دارای معارف و سبک زندگی بود. چه نغزگونه و زیبا در قالب زیبایى اشعار ادیبانه مى فرمود:

 

اشبه اباک یا حسن                واخلع عن الحق الرسن

و اعبدالها ذالمنن                  و لا توال ذالاحن

 

حسن جان! مانند پدرت على باش و ریسمان را از گردن حق بردار.

خداى احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن کینه توز دوستى مکن.

و آن گاه که امام حسین (علیه السلام) را بر روى دست نوازش مى داد، مى فرمود:

 

 

انت شبیه بابى           لست شبیها بعلى

 

حسین جان! تو به پدرم رسول الله (صل الله علیه و آله) شباهت دارى و به پدرت على (علیه السلام) شبیه نیستى. امام على (ع) سخنان فاطمه (سلام الله علیها) را مى شنید و تبسم مى کرد [۳۲].

 

توجه به تربیت به عنوان رکن اصلی و وظیفه اساسی مادر حتی در آخرین لحظات که بسوی معبود پر می کشید از آینده فرزندانش غافل نبود و سخت نگران حال آنان بود. شاید بیشترین نگرانی آن حضرت برای محرومیت آنها از مادر بود، زیرا او می دانست که پس از شهادتش ، هیچ کس نمی تواند مهر و محبت مادری را نسبت به آنها داشته باشد. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای اینکه فرزندانش از این نعمت بزرگ یعنی محبت مادرانه، کاملاً محروم نمانند، به حضرت علی (علیه السلام) پیشنهاد کرد و از ایشان خواست که پس از او ، کسی را به همسری انتخاب کند، که بتواند از عهده این مهم برآید [۳۳].

 

باشد که سیره آن حضرت الگوی زندگانی زنان و مردان ما باشد.

 

 

منابع مورد استفاده:

[۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، (ترجمه موسوی همدانی)، ج۵۳، ص۱۷۸، باب۳۱، کتابخانه مسجد ولی عصر،:تهران، ١٣۶٣.

[۲] احزاب، آیه ۲۱.

[۳] ابن بابویه (شیخ صدوق)، محمد بن على، إعتقادات الإمامیه، ص ۱۰۵، کنگره شیخ مفید، ایران، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.

[۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، (ترجمه موسوی همدانی)، ج ۲۹، ص ۳۲، کتابخانه مسجد ولی عصر،:تهران، ١٣۶٣.

[۵] محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص ۱۰۵.

[۶] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، (ترجمه موسوی همدانی)، ج۴۳، ص ۱۷۲ کتابخانه مسجد ولی عصر،:تهران، ١٣۶٣.

[۷] همان، ج۴۳، ص ۴۶.

[۸] همان، ج ۶۵، ص ۱۵۵ و تفسیر البرهان، ج ۴، ص ۲۱.

[۹] کشف الغمّه فی معرفهالائمّه، علی بن عیسی اربلی، الشّریف الرّضی، قم، چاپ اوّل، ۴۲۱ ق، ج۱، ص۴۹۱ و ۴۹۲. 

[۱۰] همان

[۱۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، (ترجمه موسوی همدانی) ، کتابخانه مسجد ولی عصر،:تهران، ١٣۶٣، ج۴۳، ص۱۱۷.

[۱۲] کشف الغمّه فی معرفهالائمّه، علی بن عیسی اربلی، الشّریف الرّضی، قم، چاپ اوّل، ۴۲۱ ق، ج۲، ص۲۷ و ۲۸.

[۱۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، (ترجمه موسوی همدانی) کتابخانه مسجد ولی عصر،:تهران، ١٣۶٣، ج ۴۳، ص ۱۹۸ و ۲۰۲.

[۱۴] همان، ج ۴۳، ص۳۱ و تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۷۱.

[۱۵] همان، ج ۴۳، ص ۹۱

[۱۶] الطبری، احمد بن عبدالله؛ ذخائر العقبی، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۳۵۶ق، ص ۵۳.

[۱۷] بلاذری، احمدبن یحیی؛ أنساب الأشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص ۳۲۴ و ابن سعد؛ پیشین، ج ۲، ص ۴۸.

[۱۸] الشیخ الکلینی؛ اصول الکافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، طهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۶۳ش، الطبعه الخامسه، ج ۱ ص ۲۴۱.

[۱۹] الشیخ صدوق؛ عیون أخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷۷

[۲۰] الشیخ الکلینی؛ اصول الکافی، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، طهران، دارالکتب الإسلامیه، ۱۳۶۳ش، الطبعه الخامسه، ج ۳، ص ۱۰۳۴.

[۲۱] الشیخ صدوق؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص ۸۱.

[۲۲] فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، محمد دشتی، انتشارات امیرالمؤمنین، قم، چاپ۳، ص ۱۳۹.

[۲۳] ابن اثیر؛ اسدالغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹م، ج ۶، ص ۲۳۷.

[۲۴] شعرانی، میرزا ابوالحسن خان، کشف الغمه فی معرفه الائمه ترجمه و شرح ، اسلامیه تاریخ، ج۲، ص۲۵.

[۲۵] محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ج ۱، ص۱۰۶.

[۲۶] آل عمران، آیه ۹۲.

[۲۷] ابن شهر آشوب، علی، مناقب آل ابی طالب، علاّمه قم، ج۳، ص۳۹۴.

[۲۸] همان، ج۳، ص۳۶۲.

[۲۹] نعمان بن محمد مغربى‏، دعائم الإسلام‏، محقق و مصحح: فیضى، آصف‏، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ دوم‏، قم، ۱۳۸۵ ق‏، ج ۱، ص ۲۸۲.

[۳۰] ابن شهر آشوب، علی، مناقب آل ابی طالب، علاّمه قم، ج ۲، ص ۱۱۸.

[۳۱] مسند أحمد، احمد بن حنبل، دار صادر، بیروت ، ج ۱، ص ۲۳۶ و ج ۵، ص ۲۳۰.

[۳۲] ابن شهر آشوب، علی، مناقب آل ابی طالب، علاّمه قم، ج ۳، ص ۳۸۹.

[۳۳] همان، ج۳، ص۳۶۲.

 

 

 
انتهای یادداشت/