آفت پرخاشگری و عدم برخورد قاطع مسئولین که به آن دامن میزند

در بسیاری از موارد برخورد قاطع خود بزرگترین عامل بازدارندگی است و میتوان با برخورد با اینگونه افراد از بسیاری از نزاع ها جلوگیری کرد که غالبا عامل درگیری های خیابانی همین افراد نا آرام و پرخاشگر هستند.

در بسیاری از موارد برخورد قاطع خود بزرگترین عامل بازدارندگی است و میتوان با برخورد با اینگونه افراد از بسیاری از نزاع ها جلوگیری کرد که غالبا عامل درگیری های خیابانی همین افراد نا آرام و پرخاشگر هستند.

 

پرخاشگری

 

به گزارش صدای زرند، یادداشتی که در ادامه می خوانید ارسالی یکی از مخاطبین سایت است که به بیان آفت رفتاری پرخاشگری در اجتماع پرداخته است:

 
یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی امروز جامعه ایرانی پرخاشگری اجتماعی است .آسیبی که هر روز خود را به گونه ای و در شکلی نمایان میکند . شاید بسیاری از ما حداقل یکبار شاهد نزاع و درگیری در کوچه و خیابان بوده باشیم . درگیری که بعضا از یک اتفاق و برخورد ساده و به قول معروف “سر هیچی ” شروع میشودو متاسفانه در برخی موارد به پایانی خونین و غم انگیزمنجر میگردد.

 
بسیاری از جامعه شناسان و تحلیل گران اجتماعی سالها است که از زوایای مختلف به بررسی این پدیده شایع در اجتماع ما پرداخته و هر یک به گوشه ای از عوامل ظهور و بروز آن اشاره کرده اند.امروزه صفحه حوادث روزنامه ها پر شده است از اخبار درگیری و نزاع و یا تلا ش برای رهانیدن شخصی که نزاع انسانی را به قتل رسانده و امروز به حکم قانون الهی باید قصاص گردد.

 
مدتهای مدیدی قصد آن داشتم که در این مورد یادداشتی را به رشته تحریر در آورم که متاسفانه مشغله زندگی وقتی برای نوشتن در اختیارم نمیگذاشت تا اینکه چند روزقبل که از قضاء در یکی از خیابانهای شهر مشغول رانندگی بودم حادثه ای رخ داد که مرا وادار نمود برای تلنگر به افکار عمومی هم که شده دست به قلم برده و مطلبی را در این زمینه بنگارم.

 
ماجرا از این قرار بود که :

در صبح یک روز تعطیل زمستانی از خیابان اصلی شهر با رعایت تمامی نکات ایمنی و قوانین در حال رانندگی بودم ، که به ناگاه خودرویی در کنار خیابان بصورت دوبل پارک کرده بود بدون توجه به پشت سردرب خود را باز کرد که موجب آسیب به خودروی من شد.

 
به آهستگی و با خونسردی بدون پیاده شدن از خودرو به راننده متخلف تذکر دادم که حداقل هنگام پارک دوبل و به اتومبیلهای در حال تردد از پشت سر هم توجه نمایید.

 
راننده خاطی در جواب تذکر من بجای عذر خواهی و با پرخاشگری تمام هر آنچه از دهانش در می آمد نثارم کرد. از آنجا که قویا به این اعتقاد دارم که حق گرفتنی است و نه دادنی پس از پارک خورو از ماشین پیاده شدم و با مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم .

 
پس از طرح موضوع و اتفاقی که رخ داده بود بنا به درخواست آن مرکز شماره خوروی فرد متخلف را چندین بار و به تکرار برای ثبت در سیستم به اطلاع اپراتور مرکز پلیس ۱۱۰رساندم .

 
راننده هتاک که نتوانسته بود با توهینهای رکیکش مرا فراری دهد و از خونسردی من و هم چنین تماسم با پلیس بشدت به خشم آمده بود به ناگاه به سمت من آمد و علی رغم اختلاف قامت ضربه ای با سر به صورتم زد به امید آنکه حداقل من به سر خشم بیایم و در تلافی ضربه ای به وی بزنم که در صورت رسیدن پلیس حرفی برای گفتن داشته باشد اما من کوچکترین عکس العملی از خود نشان ندادم.

 
و این در حالی بود که بیش از ۱۰دقیقه از تماس من با پلیس میگذشت و همچنان از مامورین نیروی انتظامی و پلیس راهنمایی رانندگی خبری نبود . مجددا با مرکز فوریتهای ۱۱۰ تماس گرفتم و پس از شرح مجدد ماوقع و اعلام شماره پلاک خودروی متخلف اعلام شد که منتظر بمانید تا خودروی گشت پلیس به محل حادثه بیاید و من در حالی که با شخص پرخاشگر مشغول مدارا بودم منتظر حضور مامورین قانون برای احقاق حق خود شدم.

 
سرانجام گشت نیروی انتظامی بعد از گذر زمان بیش از ۳۰ دقیقه و درحالی که فرد هتاک متواری شده بود و همه شهود نیز محل حادثه را ترک کرده بودنند به محل حادثه رسید و پس از تنظیم صورت جلسه به بنده اعلام کردنند فردا پس از پیدا کردن شماره خودروی متشاکی به دادگاه رفته پس از تنظیم شکایت به کلانتری مراجعه کنم.

 
و این شد نتیجه خونسردی رعایت ادب و مراجعه قانون برای من ! اعلی رغم اعلام چندباره پلاک خوروی متخلف به پلیس حال باید ابتدا باید شماره خوروی متخلف را پیدا میکردم!!!!!!! و پس از تنظیم شکایت به کلانتری میرفتم و خدا میدانست برای شکایتی که میکردم چند روز باید از کار و زندگی خود میزدم تا بتوانم به حقم برسم .

 
و این در حالی بود که شخص هتاک وقیهانه با اشاره به مغازه ای در کنار خیابان آن را محل کسب خود معرفی میکرد و میگفت از احدی ترس ندارد.

 
خلاصه کلام آنکه هم فحش خوردم هم ضربه ای به صورتم خورد هم بیش از نیم ساعت با انسانی پرخاشگر مدارا کردم و سرانجام نیز چیزی جز یک برگه کاغذ از مراجعه به قانون آیدم نشد و همه ما میدانیم که مسیر پر پیچ و خم بروکراسی قضایی کمتر کسی را حتی در صورت محق بودن وادار ورود به آن برای استیفای حق خود میکند.

 
بنده وهمه مردم شهر و کشورمان به حق دعا گوی نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی هستیم که در سخترین شرایط نیز با صلابت حافظ امنیت کشورمان بوده و هستند و به نوبه خود نه تنها دست بلکه پای تک تک این بزرگواران را میبوسم اما عزیزان آیا این پذیرفتنی است که در روز روشن در مرکز شهر، شهروندی مورد تعرض قرار گیرد و علی رغم مراجعه به قانون نتواند حق خود را استیفا کند؟

 
در هر جامعه ای افرادی وجود دارند که بهردلیل خود را فراتر از قانون میپندارند و گستاخانه به حقوق دیگران تعددی میکنند آیا برای برخورد با اینان جوابی جز برخورد قاطع میتوان در نظر گرفت؟ و آیاعدم برخورد با این چنین افرادی موجب گستاخی بیشتر آنان نمیگردد؟

 
از این رو دست به قلم نبردم که با بیان حادثه فوق بدنبال طرح دعوی شخصی خود باشم و میدانم که به فرض برخورد با این فرد به یکباره کلیه نزاع های شهر و کشور ازمیان نمیرود، بلکه هدفم بیان این نکته بود که در بسیاری از موارد برخورد قاطع خود بزرگترین عامل بازدارندگی است و میتوان با برخورد با اینگونه افراد از بسیاری از نزاع ها جلوگیری کرد که غالبا عامل درگیری های خیابانی همین افراد نا آرام و پرخاشگر هستند .

 
در پایان این یادداشت مجددا یادآور میشوم که این نوشته تنها گلایه ای است برادارانه ازعزیزان نیروی انتظامی و هرگز نافی خدمات ارزشمند و فداکاریهای بی دریغ این بزرگواران نیست .

 

انتهای پیام/