جایی که منو ببینی فیس بوکه!

صدای زرند : مدیر کل حوزه استانداری و فیس‌بوک! دو کلمه‌ای که سخت در یک قاموس بگنجند اما از قرار معلوم گنجیده اند. آن هم فیس‌بوکی که می‌شود در آن فهمید استاندار کرمان چه می‌کند، کجا می‌رود، چه نظراتی دارد و حتی به همکارانش چه می‌گوید.

خلیل همایی

صدای زرند : مدیر کل حوزه استانداری و فیس‌بوک! دو کلمه‌ای که سخت در یک قاموس بگنجند اما از قرار معلوم گنجیده اند. آن هم فیس‌بوکی که می‌شود در آن فهمید استاندار کرمان چه می‌کند، کجا می‌رود، چه نظراتی دارد و حتی به همکارانش چه می‌گوید. می‌شود از لابه‌لای سطرهایش نظر مدیریت استان در باب رسانه، جوانان، اینترنت، محیط زیست و توسعه را فهمید.


فیس‌بوک هم برای خودش ماجرایی‌ست. هر چند از همان روز اول با شبکه‌های اجتماعی دیگر فرق داشت و فقط جایی برای جوان‌ترها نبود، اما اینکه مسوولان تراز اول کشوری در آن عضو شوند و بخواهند گزارش کار بدهند، دور از ذهن می‌آمد. آن هم در کشوری که اصولا به ابزارهای ارتباط جمعی با دیده تردید نگریسته می‌شود. اول بار، وزرای دولت حسن روحانی تابوی فیس‌بوک را شکستند. در راس آنها محمدجواد ظریف با گزارش تقریبا هر روزه‌اش در این شبکه اجتماعی که از سفرهای دیپلماتیک و مسائل مهم بین‌المللی تا کمر درد آقای وزیر را شامل می‌شد. استقبال کم نظیری هم از فعالیت‌های فیس‌بوکی او شد و تا امروز ۸۵۰ هزار نفر صفحه او را پسندیده‌اند. پست‌هایش همه بیشتر از ۲۰ هزار بار پسند می‌شود و صدها نظر پای مطالبش گذاشته می‌شود که از ابراز احساسات و خسته نباشید را تا شوخی با چهره اول دیپلماسی دولت، شامل می‌شود. مثلا وقتی ظریف از تیتر کیهان رنجید و از کمر دردش در فیس‌بوک نوشت، شخصی نظری پای مطلب گذاشت و نوشت: «اون قدر ظریفی که با یک نگاه هرزه می‌شکنی!» سایر وزرای دولت هم از قافله عقب نبودند. یکی پس از دیگری به فیس‌بوک آمدند و حتی پای وزیر اطلاعات به این شبکه اجتماعی که می‌گویند سومین کشور پرجمعیت دنیاست باز شد. در رده منطقه‌ای هم استاندار سیستان و بلوچستان فیس‌بوکی فعالی‌ست. علی‌اوسط‌هاشمی استاندار همسایه شرقی استان کرمان که تمام نوشته‌هایش در فیس‌بوک با «سلام» آغاز می‌شود، گزارش روز می‌دهد، به نظرات پاسخ می‌گوید و بعضا نظر مخاطبانش را می‌پرسد. در استان کرمان اما فیس‌بوک محل حضور مدیر کل حوزه استاندار است. خلیل همایی که پس از استانداری علیرضا رزم حسینی به این سمت انتخاب شده، بعد از انتصابش در فیس‌بوک عضو شده و توانسته ارتباط فعالی را در صفحه‌اش ایجاد کند.
در لحظه نگارش این متن، آخرین پست خلیل همایی در فیس‌بوکش شاعرانه است، همایی نوشته: «دیریست دلم چشم به راهت دارد.» و پست یکی ماقبل آخر شعری از مرحوم قیصر امین پور:
«عشق عین آب ماهی یا هوای آدم است / می‌توان ای دوست بی‌آب و هوا یک عمر زیست؟
تا ابد در پاسخ این چیستان بی‌جواب / بر در و دیوار می‌پیچد طنین چیست؟چیست»؟
فیس‌بوک مدیر کل حوزه استاندار به ندرت این قدر شخصی و شاعرانه می‌شود. اینجا بحث‌ها در مورد استان، استاندار و مدیریت استان است. کمی که در نوار زمان همایی پایین بیاید، به این جمله می‌رسید: «برایم جالب بود که از ۱۸۰ تن زعفران جهان ۱۵۰ تن آن در ایران کاشته می شود، اما به نام اسپانیا وارد بازار مصرف می‌‌شود!» و پایین‌تر نوشته‌هایی در باب گردهمایی سالیانه انجمن پسته به همراه تمجید از محسن جلال‌پور و نگرانی از آینده بازار پسته. همایی نگران است سرنوشت بازار ارزآور پسته هم مثل سرنوشت بازار فرش شود.
روی نوار زمان خلیل همایی که پایین بیایی بیشتر عکس می‌بینی و کمتر متن. متن‌ها هم تصویر می‌سازند. چندین عکس از دوران جبهه و جنگ همایی که در آن دوران معاون اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله بوده و موجب شده ۵۰ درصد جانباز دفاع مقدس شود. از دوستان شهیدش خیلی یاد می‌کند. بعضی از نوشته‌هایش در کنار عکس‌های زمان جنگ احساسی است. مثلا عکسی از خودش در کنار ۷ همرزمش منتشر کرده و نوشته: «۵ نفرشان را مطمئنم که شهید شده‌اند.» بعضا هم از خاطرات شیرین‌تر جبهه. مثلا از اینکه در عکس کسی عصایش را برداشته و در جایی دیگر عکسی منتشر کرده در سال‌های جبهه و در غرب کشور. اسم ابوالفضل کارآمد را هم که در عکس حضور دارد، می‌آورد و می‌گوید؛ او تنها کسی است که سال‌ها یادداشت‌های او را در «نسل آفتاب» چاپ می‌کرده. یادداشت‌هایی که به زعم همایی سخت گزنده بودند.
مجموعه تمام این عکس‌ها را می‌شود در وب‌سایت شخصی همایی هم دید. همایی قبل از حضور در فیس‌بوک، سایت شخصی‌اش را داشت و آنجا عکس‌ها و نوشته‌های بلندش را منتشر می‌کرد اما این روزها در فیس‌بوک کوتاه می‌نویسد و دیگر سایتش را به روز نمی‌کند.
فیس‌بوک همایی تفاوت چندانی با فیس‌بوک یک استاد دانشگاه، یک دانشجو، یک کوهنورد و یا یک کارمند بانک ندارد. گزارش روزش را می‌نویسد، تمجید و نقد از برخی مدیران دارد، هر از گاهی با همکارانش در استانداری و فرمانداری‌ها شوخی می‌کند و گاهی هم با شعر و ادبیات در فیس‌بوک حاضر می‌شود. دوستانش هم اغلب روزنامه‌نگاران جوان و فعالان سیاسی جوانند. خلاصه‌اش این است که با جوانان می‌پرد و جالب اینکه معمولا به نظراتی که پای نوشته‌هایش می‌نویسند پاسخ می‌دهد. مثلا در جایی با انتشار عکسی از استاندار که دارد روبان افتتاح یک پروژه را می‌چیند، در تمجید از رزم‌حسینی نوشته: «کمتر کسی را مثل علیرضا رزم‌حسینی دیده‌ام که این چنین حرص توسعه را بزند.» استفاده از تعبیر کم کاربرد «حرص توسعه زدن» را که کنار بگذاریم در نظرات ذیل این مطلب، اتفاقی افتاده که شاید جالب، ویژه و شگفت‌انگیز نباشد، اما حداقل از سوی یک مقام دولتی کم‌سابقه است. یکی از روزنامه‌نگاران با یک جمله کوتاه عملکرد استاندار را نقد کرده و نوشته: «کاش همزمان حرص توسعه فرهنگی را هم می‌زدند!» و همین حرف باعث شده همایی در چند نوبت پای همین مطلب نظر بگذارد و پاسخ دهد. جالب‌تر اینکه آخرین نظر همایی با عبارت «قبول دارم…» شروع می‌شود. در جایی دیگر از اصحاب رسانه که به نظر می‌رسد مخاطبان اصلی فیس‌بوکش هستند، پرسیده؛ پس چرا مشاور رسانه‌ای استاندار را از بین خودتان انتخاب نمی‌کنید؟! و در جایی دیگر پس از اینکه به علت تراکم در سفرها نتوانسته گزارش عکس و خبر منتشر کند، قول داده در شب‌های دیگر جبران می‌کند. همین جاست که دوستان فیس‌بوکی‌اش به او خدا قوت گفته‌اند.
شوخی‌های همایی هم کم نیست. مخصوصا شوخی‌اش با فرماندار سیرجان. نوشته بعد از سفر استاندار به سیرجان و پس از آنکه فرماندار اصرار می‌کند پروژه‌های بیشتری را افتتاح کنند و به دلیل به هم خوردن برنامه، زمان‌بندی سفر میسر نمی‌شود و مجبور می‌شوند محمدعلی توحیدی را در جاده بافت از ماشین پیاده کنند. همایی در فیس‌بوکش این طور ادامه می‌دهد: «هفته بعد که توحیدی آمده بود کرمان گفت: حتی یک ماشین برایم نایستاد تا سوارم کند… به طعنه گفتم: روز آخر روز نامردیست برادر!» در پای همین نوشته شخصی هم نظر داده که: « این اتوبوسی‌ها رو حداقل تا ترمینالی جایی برسونید و بعد پیادشون کنید! دور بعد اینا شما رو وسط بیابون پیاده می‌کنن…» و بعد نظراتی در اعتراض به روند کند تعویض یا تثبیت مدیران که با این نظر از همایی تمام می‌شود: « این بَرفیست بر بام همه…» شوخی همایی فقط با مسوولان دولت قبل نیست. با جهانگیری مدیرکل سازمان آموزش و پرورش استان هم شوخی دارد. عکسی منتشر کرده که همایی و جهانگیری در کنار سد هستند و برخلاف همایی، جهانگیری چهره خسته‌ای به خود گرفته. همایی می‌نویسد: «به او (جهانگیری) قول مردانه دادم که دیگر پنجشنبه و جمعه برنامه سفر نگذارم!» درباره سیرجان مطالب دیگری هم به چشم می‌خورد که اغلب مربوط است به سفر استاندار به سیرجان. همایی می‌نویسد در سفر به سیرجان خون بچه شتری که جلوی پای استاندار ریخته‌اند او را مکدر کرده و با اشاره به تعدد اتومبیل‌هایی که در استقبال از استاندار آمده بودند می‌نویسد: « ستون کشی مدیران بیکار شهرستانی که رکورد عنبرآباد (۳۱ دستگاه) را شکستند. حسن شمرده بود، ۸۱ دستگاه! » مشخص نیست منظور همایی کدام حسن است، اما با انتشار عکسی در ذیل همین مطلب ثابت می‌کند حرفی به گزافه نگفته است. درباره نشست استاندار با کارآفرینان سیرجانی هم می‌گوید دل پردردی داشتند و از برخی با عبارت «بهانه جو» یاد می‌کند.
عکس‌های دیگر از مصلای بافت که استاندار به امام جمعه قول داد از هزینه غیر دولتی برای ساختش کمک می‌کند، از کوه شاه، از جلسه شورای اشتغال، از سال ۱۳۷۸ در عشق آباد و همین طور می‌شود پایین رفت و تازه‌تر دید. متن‌ها هم فراوان و متنوع و اکثرا خبری با زبانی غیر رسمی. باید دید و مطلع شد. راستی، خلیل همایی عکس پروفایل فیس‌بوکش را (در لحظه نگارش این متن) در ایام کریسمس در وین گرفته است.