محمد اسلامی؛

آداب و رسوم سنتی بخشی لاینفک از میراث پیشینیان است که نسل به نسل به ما رسیده است

در بطن این سنت ها، منش و روحیه ی ایرانیان مسلمان در کمک به یکدیگر ،صداقت و نیکوکاری و… وجود دارد که زیبایی های این آئین را بیشتر می کند.

محمد اسلامی – سرویس اجتماعی صدای زرند: این رسم آئینی، سنتی و البته چند صد ساله اهالی کویرنشین که پرونده ی ثبت ملی آن چندین سال قبل تکمیل شده و به استان ارسال گردیده برای طلب باران در پاره ای از مناطق استان کرمان و حتی در مناطقی از شهرستان بافق مرسوم است.

شب گذشته این آئین در روستای داهوئیه زرندبرگزار شد که بعنوان متولی حفظ آثار تاریخی ملموس و ناملموس وفق وظایف قانونی خود ، چند خطی پیرامون این رسمِ زرندی ها می نویسم .

تالو گردانی یا (تالو منتالو) آئینی خاص در بین روستائیان شهرستان زرند و بخصوص در دو روستای داهوئیه و گیسک برای طلب باران از خداوند می باشد که ریشه ای به بزرگی تاریخ کُهن دارد.

در این آئین تعدادی از جوانان روستا پس از شور و مشورت و کسب اجازه از ریش سفیدان ،اقدام به راه اندازی گروه همخوانی می کنند و با در دست داشتن یک همیان یا خورجین یا یک ظرف به خانه تک تک اهالی روستا می روند و برای انجام عمل خیر و بخشش، اقدام به جمع آوری آرد از هر خانه می کنند.

معمولا یک کاسه یا کمتر و بیشتر به جوانان می دهند .زمانی که همیان پُر می شود،گروه به خانه ی یکی از زنان مومنه و سالخورده می روند و از او می خواهند تا با مقداری از این آردها برایشان نان بپزد. بخشی از آرد هم بین افرادی که شرایط مالی خوبی ندارند بدون اینکه به آنان بگویند شبانه پُشت درب می گذارند و با دق الباب کردن خانه (امروزه با زنگ زدن) زمانی که متوجه می شوند صاحبخانه بیرون می آید از جلوی خانه فرار می کنند تا هیچکدام از دو طرف یک‌دیگر را نبینند(احتمال میدادند طرف احساس خجالت کند و برای جلوگیری از این اتفاق بصورت مخفیانه این هدیه ها پشت درب گذاشته می شد).

زمانی که جوانان از توزیع آردها بین نیازمندان فارغ می شوند بلافاصله دوباره به خانه ی زن مومنه می روند و با کسب اجازه وارد خانه می شوند.

بی بی قصه ما با آردهایی که به او دادند خمیر گرفته و چندین چونه نان آماده می کند و بدون اینکه هیچکس ببیند یک سنگ معمولا فیروزه یا عقیق بین یک چونه ( زرندی ها به گلوله های نان قبل از گذاشتن در تنور چونه می گویند).

بی بی چونه ها را در تنور یا تابه می گذارد و وقتی نان ها آماده شد به هر جوان یک قرص نان می دهد.

به هر حال نانِ دارای قطعه سنگ به یکی از جوانان می رسد و او به دیگران اعلام می کند.

حالا او بدلیل عدم بارش باران ، مجرم قصه ی تالوگردانی می شود.

به او ۳ روز فرصت می دهند تا با خدا راز و نیاز کرده و طلب بخشش و نهایتا طلب باران کند وگرنه او را به درخت تنومند چنار وسط آبادی می بندند و او را تهدید به کتک می کنند تا شاید بدین شیوه او با دلشکسته از خدا بخواهد به او رحم شود. معمولا فردی که باصطلاح متهم شناخته می شود در این ۳ روز ، ضمن روزه داری،دو تسبیح و ستایش خداوند، از او می خواهد تا او را ببخشد و گناهانش را بریزد و در آخر هم درخواست نزول باران می کند.

اینکه اگر بارانی ببارد یا نبارد در این آئین هیچ سند دینی و مذهبی ندارد و صرفا یک روش سنتی و رسم کُهن پیشینیان ما بوده و تا کنون تداوم داشته است.

روستاهای داهوئیه و گیسک از جمله روستاهایی در استان هستند که این آئین را اجرا می کنند.

مستندسازی این آئین در ردیف آثارملی کشور چند سال قبل انجام شده و پرونده ی ثبت آن تکمیل گردیده است.