خارج از قاعده!؟ به بهانه هفته دولت و نقش دولتمردان

برخی از ایام سال متناسب با ماموریت‌ها و شرح وظایف یک دستگاه هفته ای نام‌گذاری شده و طی آن اقدامات واحدهای تحت پوشش در طول یکسال اطلاع رسانی می شود. درست مثل اتفاقات چند روز اخیر که به یاد و نام شهدای دولت (شهید رجایی و شهید باهنر) هفته دولت نامگذاری و در شهرستان نیز برنامه های متعددی اجرا شد.

صدای زرند – محمد اسلامی: دیروز صبح قرار بر کلنگ زنی پروژه گردشگری شاهرمز بود، ماشین فرماندار وفق برنامه ریزی قبلی وارد منطقه شد.

آداب و پروتکل های تشریفات، مربوط به اینگونه مراسم ها تقریبا یکنواخت است، یعنی پس از قرائت قرآن و گزارش سرمایه گزار، کلنگی که با روبان آذین بندی شده توسط مقام ارشد حاضر در مراسم بر زمین می خورد و سپس سرمایه گزار و یکی از اعضای منتخب مردم در شوراها نیز به سبب نشان دادن حمایت و همکاری با پروژه، کلنگی بر دایره وسط زمین می کوبند.

تا اینجا همه چیز باصطلاح، “باقاعده” بود حتی زمانبندی. این نشان می‌داد برنامه ریزی امسال هفته دولت بسیار منظم‌تر از گذشته است و دیگر خبری از کاروان‌های اداری که فرمانداران را مشایعت می کردند نیز نبود موضوعی که قابل تقدیر است.

نکته مهم بحث ولی از اینجا آغاز شد و ذهن من بعنوان یک خبرنگار را درگیر سوالات کرد.

اسم مطلب را “خارج از قاعده” گذاشتم، چرا که بر خلاف “برنامه ریزی” بود!.

مراسمی که کمتر از ۲۰ دقیقه زمان داشت زودتر به پایان رسید، فرماندار آماده مراجعت بود که یکدفعه رئیس شورای روستا که مدام در حال چانه زنی برای رفع مشکلات و جذب اعتبارات برای روستا بود از یک “گلایه” پرده برداشت.

علی ایرانمنش از ترکیدگی لوله در یکی از خیابان‌های روستا و گزارشی که به آبفای زرند داده بود و از بی توجهی آن اداره گلایه کرد.

فرماندار با طمئنینه و آرامش به حرفهای نماینده روستا گوش می داد در این لحظه یکی از همراهان فرماندار کنار او می آید و در گوشی به او می گوید: جناب فرماندار، وقت نیست. آنجا منتظرند.

در این هنگام متوجه ناراحتی فرماندار شدم. او بدون توجه به یادآوری آن فرد، رو به رئیس شورا گفت: باتفاق برویم تا ببینم.

فرماندار همراهش را آرام فراخواند و بطوری که کسی متوجه نشود به او گفت: من حواسم بود که جای دیگری منتظرند ولی شما حواست نبود که در این شرایط سخت و طاقت فرسای آبی، که قیمت “هر قطره آب” برای زندگی و زنده ماندن به اندازه “جان” هست در حال نابود شدن است. من اگر بعنوان فرماندار شهرستان، بخواهم از کنار چنین موضوعی براحتی عبور کنم و یا اصلا آن را نبینم چگونه می توانم آسوده باشم؟؟ آنهم در حالی ‌که خودم الان درست در این روستا هستم.

دیگر حرفی باقی نمانده بود و من هم پشت سر ماشین فرماندار حرکت کردم تا به کوچه مدنظر رسیدم.

اینجا “دو اقدام” برای من قابل تامل بود.

اول: اینکه نماینده روستا از کوچکترین زمان ممکن هم برای رفع مشکلی از روستایش استفاده می کند و بقول استاندار اسبق، اهل “وِلِش کن” نیست.

دوم: درسی که این حرکت به ظاهر ساده ولی مهمِ فرماندار برای تمام مدیران داشت و اینکه اولا وقتی وارد روستائی می شوند با بردباری حرف مردم را و حتی گلایه ها را بشنوند و حتما مشکلات روستاها از نزدیک ببینند و لمس کنند و از همان لحظه هم برای رفع مشکلات پیگیری ها را شروع کنند و ثانیا دغدغه داشتن و حساسیت نسبت به هدر رفتِ منابع ناپایدار از جمله “آب” این سرمایه ی ملی است.

حالا که به این حرکت فرماندار خوب فکر می کنم متوجه تصمیم درست و منطقی وی می شوم، اینکه هیچ چیزی به جز آب، آبادانی نمی آورد. اگر آب در یک منطقه نباشد زندگی در آنجا غیر ممکن می شود، علاوه بر اینکه نباتات خشک می شوند، جانوران تلف می شوند، حتی زندگی انسانها هم به خطر می افتد. پس باید نهایت دقت را در حفاظت از آب داشته باشیم ولو هدر رفت آن به اندازه ی یک لیوان آب باشد.

(اگر چه شاید به زعم برخی که قطعا زیر این گزارش کامنت می‌گذارند کوچک و بی اهمیت باشد، و احتمالا بگویند فرماندار را چه به اینکار! یا برخی هم مباحث متفرقه ای مطرح کنند تا پیام مهم این اقدام را بایکوت کنند ولی خوشبختانه قریب به اتفاق ساکنان و شهروندان اصیل زرندی که نسل اندر نسل شان با زندگی در این دیار با اخبارِ سختی های خشکسالی ها آشنایی دارند بخوبی متوجه این مطلب میشوند. و آخرین نکته اینکه رفتار او این ادعا را ثابت کرد که برای خدمت صادقانه و متعهدانه و مسئولانه حتما نباید یک مدیر بومی باشد بلکه گاهی برخی از مدیران غیر بومی، از هر شهروند بومی، “بومی تر” و دلسوزتر هستند.

سیدرضا حسینی نژاد نشان داده همان “دولتمردی” است که انتظارش می رفت. صبور، فروتن، خاکی و بی ریا، باهوش و توانمند. و حتما همچون “سید مهدی قویدل” در ذهن و تاریخ زرند با خوشنامی ماندگار خواهد شد.

انتهای پیام/