یادداشت-عباس هرارانی

وقتی یاد گرفتیم باید از بر بنویسم

وقتی «مهر»می‌آید تعدادی خوشحالند وآماده فرا گرفتن درس های جدید و تعدادکمی هم شور و شوق چندانی برای رفتن به مدرسه ندارند…

صدای زرند– عباس هرارانی: وقتی «مهر»می‌آید تعدادی خوشحالند وآماده فرا گرفتن درس های جدید و تعدادکمی هم شور و شوق چندانی برای رفتن به مدرسه ندارند؛هر چند کرونا مانع شور و شوق حضور دانش آموزان در شروع سال تحصیلی شده،اما آمدن مهر همیشه نوید رشد و فراگیری دانش بیشتر را همراه دارد. برای ما بزرگترها هم مهر یادآور «خاطرات شیرین روزهای مدرسه» است.
وقتی امروز را با گذشته مقایسه می کنم می بینم امروزی ها راحت تر هستند.ما می بایست طرف صبح مدرسه می رفتیم تا ظهر و بعد بیاییم خانه و نهار بخوریم و دوباره برگردیم مدرسه و کلی تکلیف شب میدادند.
جالب در همان کلاس اول یک روز ظهر معلم از روی درس بادام مشق هم داده بود و من، هم نهار می خورم هم گریه می کردم و هم می نوشتم بادام…!
شاید دو سه ماهی گذشت تا رسیدیم به اولین جلسه املا ، خانم معلم نفرهای وسط را از روی نیمکت چوبی بلند کرد و روی زمین نشاند و شروع کرد از روی کتاب خواندن و گفت بنویسید:….من مات و مبهوت گفتم خانم چجوری بنویسم !بعدا فهمیدم به قول خودمان از بر باید بنویسم.
امکانات کمتر بود بیشتر پیاده می رفتیم تا با سرویس و از طرفی چون تعداد بچه های بعضی خانواده بیشتر از الان بود و شاید اوضاع مالی ضعیفتری هم داشتند همیشه کیف و کفش‌های بزرگتری می‌رسید به نوآموزکوچکتر،البته خیلی ها هم سالها کیف مدرسه نداشتیم ویک کیف دست دوز همراهمان بود که با کمی محبت مادرانه و یک متر گونی پلاستیکی درست می شد.
وقتی تو روزهای زمستانی و برفی به پاهای بچه دبستانی‌ها نگاه می کردی ذوق زده می شدی مثل گلهای رنگی، سبز ،سفید ،قرمز ،آبی، نارنجی …. همه چکمه لاستیکی می پوشیدند.به هر حال یاد آن روزها بخیر .سخت یا آسان ،خوب یا بد می گذرد خوش به حال کسانی که نتیجه خوبی از گذر عمر می گیرند.
در پایان سالی سرشار از شادی و موفقیت درسی ، برای همه دانش آموزان و دانشجویان همشهری آرزومندم.

انتهای پیام/