زندگینامه شهید محمدرضا ناطقی

صدای زرند، محمدرضا در سال ۱۳۴۱ در خانواده ای روحانی در شهر کرمان چشم به جهان گشود.درحالی که پدرش، شش ماه قبل از تولد او در تیرماه ۱۳۴۱، از دنیا رفته بود. وی دوران کودکی را در دامان پُر مهر مادر مهربانش گذراند.مقاطع ابتدایی و راهنمایی را در کرمان سپری کرد و برای ادامه تحصیل، رشته ی علوم انسانی را برگزید، دوسال اول دوره ی دبیرستان را در کرمان و سال سوم را در زرند، پشت سر گذاشت.

محمدرضا اوقات فراغتش را صرف ورزش، به خصوص کاراته و بستکبال می کرد. اوعلاقه ی خاصی به مطالعه داشت و از اعضای دائم کتابخانه بود.قبل از پیروزی انقلاب، همواره در صحنه ی مبارزه علیه رژیم طاغوت، حضور داشت وچندین مرتبه توسط عُمّال رژیم، دستگیر شد؛ زمانی که نوجوان بود اما نستوه.

در فاجعه آتش کشیدن مسجد جامع کرمان، جیره خواران رژیم، در شمار مبارزان مسلمانان وی را مضروب ساختند و دوچرخه اش را از بین بردند. او تحصیلاتش را تا سال سوم دبیرستان، ادامه داد و پس از پیروزی نهضت، همزمان باتأسیس کمیته ی مرکزی انقلاب اسلامی، به آن نهاد انقلابی پیوست.وی که از اعضای فعال کمیته به شمار می رفت، بعد از مدتی خدمت خالصانه در سال ۱۳۶۰ به مدت ۱۵ روز، در بسیج آموزش دید و راهی جبهه شد و سرانجام در هفدهم آذرماه ۱۳۶۰ درحالی که تنها ۱۷ روز از حضورش در جبهه می گذشت، در عملیات((طریق المقدس)) از جبهه بُستان به سوی عرش الهی پرکشید.

وی که پاسدار کمیته ی مرکزی انقلاب بود، جزو شهدای نیرو انتظامی به حساب می آید.پیکرش در گلزار شهدای کرمان، در جوار مسجد صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه) به خاک سپرده شد.

<<خاطرات>>

((روضه با زبان کودکانه))

کودکی پنج ساله بیشتر نبود که عبای کوچکی روی دوشش می انداخت و با زبان کودکان اش روضه می خواند.

قرآن را نزد مادربزرگش آموخت. از زمانی که نماز خواندن را فرا گرفت و معنای روزه گرفتن را درک کرد، از هیچ کدام غافل نشد.