یک آسیب‌شناسی کرونایی در زرند: «خانا ما ماواره داریم»

این روزها کرونا بر همۀ زندگیمان تاثیر گذاشته است و در این بین، آموزشِ فرزندان نیز از بی‌مهری بی‌بهره نبوده و تاثیر کرونا بر این بخش بسیار زیاد بوده است.

این روزها کرونا بر همۀ زندگیمان تاثیر گذاشته است و در این بین، آموزشِ فرزندان نیز از بی‌مهری بی‌بهره نبوده و تاثیر کرونا بر این بخش بسیار زیاد بوده است.

صدای زرند – حسن‌ضیاءالدینی: به دنبال شیوع بیماری کرونا و تعطیلی اجباری مدارس و مراکز آموزشی کشور، شبکه‌های تلویزیونی بخصوص شبکه هفت سیما (آموزش) مبادرت به پخش برنامه‌های آموزشی از این کانال نمودند و به اقتضاء این رویکرد اجباری، معلمان، دانش‌آموزان خود را به سمت و سوی این شبکه و دیگر شبکه‌های تلویزیونی سوق داده‌اند.

هرچند این نوع آموزش هرگز نمی‌تواند جای حضور فیزیکی آموزگار و کلاس را پر کند، ولی متاسفانه در همین گیر و دار و با این به قولی آب باریکۀ تعلیم، ظاهراً بعضی خانواده‌ها همکاری بایسته و شایسته‌ای با سیستم آموزشی جدید ندارند. آنجا که دانش‌آموزی با اصرار زیاد معلمش برای دنبال کردن تدریس دروسش از شبکه آموزش مواجه می‌شود و در جواب به این اصرار در یک پیام از طریق موبایل مادرش می‌نویسد: «خانا ما ماواره داریم»!

وقتی عمیقاً به این جمله می‌اندیشیم، بهتر به بلندای دیوار بی‌مهری بعضی خانواده‌ها نسبت به آموزش فرزندانشان پی می‌بریم؛ با رسیورِ دریافت امواج ماهواره، نمی‌توان بعضی شبکه‌های تلویزیون داخلی بخصوص شبکه آموزش را دید. پس این جمله با کمی ویرایش خوانده می‌شود «خانم! ما در خانه ماهواره داریم»

خانواده‌هایی که آرزوها و سرگرمی خود را در سریال‌های ترکی، آمریکای جنوبی و… جستجو می‌کنند. پدر و مادرانی که آرزو دارند رنگ و لعاب زندگیشان همرگ فلان سریال، با کیفیت HD شود؛ اما ناآگاهانه نوکِ قلمِ فوت کوزه‌گری سرنوشت فرزندانشان را می‌شکنند!

اگر جنبۀ اخلاقی و آسیب‌های اجتماعی که این سریال‌ها بر خانواده‌ها می‌گذارند را کنار بگذاریم، فقط به همین رنگ و لعاب تصنعی استودیوهای فیلم‌سازی که چراغ راه بعضی خانواده‌ها شده و برای رسیدن به استانداردهای این نوع زندگی که افق دید افراد را تحت الشعاع قرار داده است، بیندیشیم، این سئوال اساسی مطرح می‌شود: «هزینه این مُد بازی و رنگ و لعاب زندگی هایکلاس «high class» فرزندان از کجا باید تامین شود؟»

اگر فرزند از کمترین حق خود که آموزش است، محروم باشد، چگونه می‌تواند در جامعه، انسانی موفق و پولساز شود؛ پدری که اولویت اول تلویزیونش تماشای سریال‌های تخیلی و بعضاً تقطیع شده است و آموزش فرزندش در درجه چندم قرار دارد، آیا می‌تواند از آیندۀ دلبندانش انتظار وزیدن رایحه خوش خوشبختی و سربلندی آن‌ها را داشته باشد؟

 

 

انتهای پیام/