شعر «خشکسالی شده، ای بارش باران برگرد» سروده علی هدیه لو.
صدای زرند: شعر طنز «خشکسالی شده، ای بارش باران برگرد» سروده ‘علی هدیه لو’ منتشر شده در «روزنامه قانون» به دلیل ادعای های مکرر احمدی نژاد برای بازگشت به قدرت و احتمال نامزدی احمدینژاد در انتخابات ۹۶.
ای که بوی تن تو عطر بهاران، برگرد خشکسالی شده، ای بارش باران! برگرد
«تو بزرگی ، مث اون لحظه که بارون میزنه» بهر محو خس و خاشاک و غباران برگرد
بی تو یک گل به صفا بر سر یک تپه نرست تپه های پرِ گل گشته بیابان، برگرد
ادبیات تو عالی دهنت نقل و نبات ادب آموز ترین فرد به لقمان، برگرد
مغز تو اصل گُل و مرغ خیالت بلبل ای تو «خوش مغز ترین نخبه ی ایران» برگرد
تو مشایی، تو بقایی، تو رحیمی، تو همه ای تو سرسلسلهی آینه داران، برگرد
بی تو احباب تو رفتند به «دربند» ام بی تو خوش نیست، به همراهی یاران برگرد
سازمان ملل از نور تو خالی مانده ای چراغ شب شورای خماران، برگرد
گرچه اکبر ز تو بس شاکی و ناخشنود است تو علیرغم همه کارگزاران برگرد
همدان تا به خراسان و خزر تا بندر در تو محو اند، پس از جانب تهران برگرد
من جوان بودم و اندوه غمت پیرم کرد بهر آرام دلِ خستهی پیران برگرد
ای که ویرانگر غربی، دو سه جا مانده هنوز تا شود یکسره آشفته و ویران، برگرد
برنگردی تو اگر، پس چه کسی برگردد؟ محض خشنودی شبنامه نگاران برگرد
تو که بر موضع ما پای فشاری کردی بر همان موضع خود پای فشاران برگرد
اینهمه گفتم و تو باز به من مینگری؟ وقت تنگ است، بیا ، زود ببم جان برگرد…
مراسم معارفه با حضور پیمان نوشادی معاون اقتصادی و برنامه ریزی صندوق بازنشستگی فولاد کشور دکتر صادق سلیمى نائب رئیس هیأت مدیره و حسین سلاسل مدیر عامل شرکت بین المللی فولاد تجارت دالاهو، و اعضای هیأت مدیره شرکت زغالسنگ در سالن کنفرانس شرکت برگزار گردید.
ابوالفضل فرحبخش رئیس دادگستری و رضا یعقوبی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان زرند با صدور پیامی حمله اسرائیل را به کنسولگری ایران در دمشق محکوم کردند.
سخنگوی شورای نگهبان ضمن اعلام تایید انتخابات در سه حوزه باقی مانده انتخابات استان کرمان اعلام کرد که باوجود ابطال آرای چهار صندوق در حوزه کرمان و راور، نتایج اما تغییری نکرده است.
شورای نگهبان نتیجه انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه زرند و کوهبنان و ۵ حوزه انتخابیه دیگر استان کرمان را تایید کرد.
خانه از پایبست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است بحث محمود و علی و قلی هم نیست عزیزانم
خوبه ، طبع طنز پردازان زرندی گل کرده است .بگو جانم ، به سرا شعر که دلتنگم از این روزگار غریب (نه فیلم غریب) استارتش را روزنامه قانون و جناب دکتر زمانی زد …. خوبه ، احسنت به شعرای زرند.
این شعر هم تقدیم به رئیس دولت راستگویان:
یکی دو ساله حال ما بهتره خدا وکیلی خیلی خوش میگذره
نعمت ما فتّ و فراوون شده اوضاع دهکده دگرگون شده
درختا بیشتر میزنن جوونه آفتاب دیگه پوستو نمیسوزونه
یونجهی کمتر میخوره الاغم دیگه مریضی نمیاد سراغم
شیر بزا و گاوا بیشتر شده محصول باغا دو برابر شده
مردم میگن هرچی به ما رسیده از برکتِ این دولتِ جدیده
دوباره کاغذ و قلم به دستم کنار جوب مزرعه نشستم
مینویسم از یه ده خیلی دور یه نامهای واسه رییس جمهور
می نویسم تو این خطوط بالا اول نامه «بسمه تعالی»
منم تقی پسر رقیه بیگم آقای روحانی سلام علیکم
سلام رییس جمهور خوب و دلسوز حلال مشکلات ما تو صد روز
حاج حسن عزیز خوبه حالت؟ معتدله هنوز اعتدالت؟
قربون اون تدبیر و اون امیدت قفلای ما فدا سر کلیدت
جان خودم تو خیلی مردی والا تو اقتصاد معجزه کردی والا
هیچ خبری نیست دیگه از تورم دیگه فشاری نیست روی مردم
تو دیوار تحریما رو شکوندی تَرَک چیه تو اصلا ترکوندی
تو مملکت هیچی دیگه گرون نیست هیچ کی عزادار خرید نون نیست
فضای اقتصادی سالم شده قیمتا شیبش چه ملایم شده
دور و برم نشستن این جوونا اینم دو جمله از زبون اونا
فدای کابینهی کاردرستت لایک تموم مملکت تو پُستت
شما آناناس همهی ما شلغم تیپ بنفش خفنت تو حلقم
این جوونا خیلی هواتو دارن تو فیس بوکت همش کامنت میذارن
من که از این بازیا یاد ندارم تو این چیزا اصلا سواد ندارم
تبلت و لب تاپ نمیدونم چیه وایبر و واتساپ نمیدونم چیه
رایانه که باعث الافیه همین که یارانه داریم کافیه
تا قِرون آخرشم میگیریم قطعش کنی دق میکنیم میمیریم
بهتر شده اوضاع اقتصادی با اون سبد آخریه که دادی
مرغش میداد یه خورده طعم لاستیک سبد نداشت که، ریخت توی پلاستیک
هنوز یه وقتا موقع مصرفش یاد میکنیم از خاطرات صفش
راستی چطوره احوال داداشی؟ همونی که هرجا میره باهاشی
هواشو داشته باش به هر قیمتی حتی شده با اموال دولتی
سفر اگر خواستی بری به خارج اونم ببر بی خیال مخارج
هرجا که هستی کنارت میشینه کور بشه هرکی نتونه ببینه
هرچی باشه شما با هم داداشین باید هوای همو داشته باشین
دلم شده برای دیدنت تنگ راستی شما حقوقدانی یا سرهنگ؟
اصلا ولش کن این چیزا به ما چه گونه تو خوراکه چندتا ماچه
دیدن تو باعث خوشحالیه اگرچه که خزانتون خالیه
مردم ما دوسِت دارن حاج حسن یه وقتایی بیا به ما سر بزن
بذار که بنزای ضد گلوله یه بار بیفتن توی چاله چوله
بزن کنار چندتا محافظاتو تا ببینیم یه گوشه از عباتو
بیا خودم واکس بزنم به کفشت فدای اون لبادهی بنفشت
اما تو که سرت شلوغه بابا وقت نداری سر بزنی به ماها
پسر داییم که اسمش هم مراده همش فقط به فکر انتقاده
با اینکه خیلی خیلی بی سواده منتقد اوضاع اقتصاده
میگه چرا گرونیه تو ایران؟ انگاری تازه رسیده به دوران
طرفدار حقوق مردم شده دو ساله که شناسنامهاش گم شده
همش میگه هوای کشور پسه واسهی فرهنگ ما دلواپسه
نمیدونه کار تو رو حسابه خبر نداره اعصابت خرابه
برای تو درست کرده مشکل مرتیکه ی لبو فروش بزدل
میگه مذاکرات بوده بی ثمر فکر میکنه هنوز تو عصر حجر
غصه ی دین دیگرانو داره شغل که نداره صبح تا شب بیکاره
میگه همه باید باشن خوش اخلاق حتی اگه شده به زور شلاق
هیچکی نباید کار زشتی کنه میخواد به زور ما رو بهشتی کنه
باید باهاش یه خورده صحبت کنی بلکه شما اونو نصیحت کنی
حرفای اون به مفت هم نمی ارزه همش میگه از ترس داره میلرزه
من و سه تا عموم و چهارتا عمم بهش میگیم خوب برو به جهنم
این جوری حرف زدن اصلا یعنی چی؟ انتقاد از کار حسن یعنی چی؟
کار حسن بدون انتقاده انتقادا به احمدی نژاده
راستی حسن چقدر تو ناقلایی میگن که تو رفیق کدخدایی
اون روزای اولی که اومدی یکی دوبار بهش تلفن زدی
واقعیه حرف اونا حسن جان؟ قسم بخور، حسن بگو به قرآن
خوبه دیگه پس همه چی ردیفه وقتی کارا دست تو ظریفه
من ندیدم تا حالا کدخدا رو اما چه خوب شد که داریم شما رو
همه میگن که کدخدا بیرحمه فقط جواد زبونشو میفهمه
محرّما تو هیأتا که رفته درس مذاکراتو یاد گرفته
میره به کدخدا میگه با خنده که آبو روی باغ ما نبنده
از مشکلات روستا دم میزنه میره یکم باهاش قدم میزنه
جواد میگه ما باید عادت کنیم کدخدا هرچی گفت اطاعت کنیم
چقدر خوبه شماها با ما هستین چه خوبه که به فکر روستا هستین
اگر دوباره دیدی کدخدا رو تو برسون بهش سلام ما رو
دنبال راه گذر از رکودی؟ کاشکی که زودتر به ما گفته بودی
بنده خودم تو این کارا واردم کار نداره، میخوای بهت یاد بدم؟
مزرعه مشتی کنار روده همیشه هم توش پر سم و کوده
هرکی میخواد شنا کنه توی رود اول باید عبور کنه از رو “کود”
پاچهها رو یه کم میگیری بالا دنبال ما زود میدُوی تو حالا
غصه نخور اصلا نداره زحمت رد میشیم از روش با خیال راحت
وزیر ارشاد تو خیلی شاده عجب مجوزای خوبی داده.
خطاب به احمدی نژاد …. جان آن خاله ربابه که ترا کرده ادب – تا نخوردی دو سه ترکه ز انارم برگرد – می کنم داد و هوار گر تو بیایی دوباره – آتش فتنه ی تو ، کور نگشته برگرد – آن چه کردی ، در تاریخ ایران مانده – صفحاتی سیاه و خط قرمز برگرد – نفریبند ترا تا به ریاست آیی – جان آن نور تو رویاء برگرد……- باز فکرم دو سه جا می گردد – تو یکی جان رحیم و آن مشایی برگرد
آفرین – احسنت به خصوص بیت : ای که ویرانگر غربی، دو سه جا مانده هنوز – تا شود یکسره آشفته و ویران برگرد …….حیف که امشب خسته هستم و به قول معروف حال ندارم والا خطاب به احمدی نژاد می گفتم ….. تو نخوانده ، پاره کردی کاغذ – جان آن مادام خارج برگرد – بی خودی حرص نزن ، جای تو نیست – در وزارت یا صدارت ، به خوابگاه برگرد …. حیف که حال ندارم ، لیک بی پرده بگویم برگرد – گر که حالی بود ، باز می گفتم به منزل برگرد .
ارسال دیدگاه
قوانین ارسال نظر