اشعار عاشقانه و زیبا (برگرفته از وبلاگ آقای مرتضی سردار شهرکی)

اشعار عاشقانه و زیبا برگرفته از وبلاگ آقای مرتضی سردار شهرکی.

صدای زرند: چند وقتی هست که جناب آقای مرتضی سردار شهرکی، عضو محترم شورای شهر زرند، طی دو پست متفاوت اشعاری عاشقانه را در وبلاگ شخصی خود قرار داده اند. از آنجایی که ما حدس زدیم که شاید ایشان عاشق شده اند و قصد ابراز عشق خود از این طریق را دارند اشعار ارائه شده در وبلاگ این عزیز رو توی سایت قرار دادیم که بازدید بیشتری از این اشعار زیبا انجام شود و مردم عمق عاشقی این عزیز رو بیشتر درک کنند!!

(نکته: از آنجاییکه جای برخی تصاویر در بین اشعار مورد نظر در وبلاگ این بزرگوار خالی بود، تصاویر موجود در این خبر به انتخاب سایت صدای زرند در اشعار گنجانده شده اند و فقط اشعار زیبا و عاشقانه از وبلاگ این بزرگوار برداشته شده است).

DardEshgh

************************************************************

1

ای جان من به خانه غمها چه می کنی

مهر مرا ندیده ای مگر؟ آنجا چه میکنی

من کشته ی طریق وصال تو گشته ام

با کشتگان ببین که تو محیا چه میکنی

 ************************************************************

2

امید عفو

سوختم از فراق تو ای مه خوش لقای من

جان به لبم رسانده ای در گذر از خطای من

تا تو زمن بریده ای من زجهان بریده ام

تا به خدا رسد همی بانگ خداخدای من

گفتمت اشتباه بود آنچه بدان حکم کنی

عفونما و در گذر نیست جفا سزای من

 
************************************************************

3

یک نظربرعکس تو کردم دلم دیوانه شد

سوختم از آتش عشقت دلم پروانه شد

هیچ لیلی هیچ شیرین این چنین زیبا نبود

با رخت محیا دلم درگیر یک افسانه شد

************************************************************

4 

هم چو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو

چهره بنما دلبرا تا جان بر افشانم چو شمع

سر فرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین

تا منور گردد از دیدارت ایوانم چو شمع

بی جمال عالم ارای تو روزم چون شبست

با کمال عشق تو در عین نقصانم چو شمع

کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت

تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع

 
************************************************************

5 

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

وی یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

************************************************************ 

6

ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی

دل بی تو بسر آمد وقتست که بازایی

دایم گل این بستان شادب نمی ماند

دریاب ضعیفانرا در وقت توانایی

 
************************************************************
 

10

ادب و شرم تورا خسرو مهر رویان کرد

آفرین بر توکه شایسته صد چندینی

باد صبحی به هوایت ز گلستان بر خاست

که تو خوشتر زگل و تازه تر از نسرینی

 
************************************************************

7 

چقدر این حس من خوبه همینکه از تو میمیرم

همینکه هرنفس امشب هوامو از تو میگیرم

************************************************************ 

8
تو این حالی که من دارم چرا چشمات می بندی؟

************************************************************ 

9
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن