ایشان حتی در آخرین دفعه ای که قصد رفتن به جبهه را داشت به یکی از دوستانش، به نام آقای علیرضایی، که خدا را شکر هنوز زنده هستند گفته است: “من می روم ولی دعا کنید که در این رفتن برگشتی وجود نداشته باشد.”. ۲۹ سال فراق از مهدی برای خانواده بسیار سخت بوده است. این درد برای مادرم بسیار شدیدتر بود. مادر همیشه می گفت: “من اگر بمیرم و من را در قبر هم بگذارید من هنوز چشمانم باز خواهد بود و منتظر بازگشت مهدی خواهم بود”.
صدای زرند: دست نوشته ای کوتاه که از خواهر شهید سجاد زمانی برای سایت ارسال شده است.