شهردار زرند از دسترس خارج شد؟؟!!!

این روزها دفتر شهردار زرند صرفا در میدان جهاد نیست بلکه مداوما در حال جابجایی است.

صدای زرند – محمد اسلامی: گاهی در کوچه پس کوچه های شمالی ،غربی،جنوبی و شرقی و دورتر از مرکزِ شهر ، گاه در محله ای از ریحان و گاهی در کوچه پس کوچه ای در اکبراباد که پیشترها از کوچه های روستاهای دور افتاده نیز محروم تر بودند گاهی به پروژه بهسازی و تعویض جداول فرسوده و ۳۵ ساله در خیابان قرنی سر می زند و گاهی به محل عملیات در خیابان پوریای ولی،گاهی به محل ساخت بوستان غزه و اندکی بعد به پروژه ی ساخت گذر و پیاده راه بلوار جنت ، گاهی نظارت برجمع آوری آسفالت فرسوده از خیابانها و گاهی هم به سمتِ عملیات بهسازی و نوسازی سالن در آرامستان، گاهی برای دیدن شهردار باید به محل اجرای تونل نوری در پیاده رو بلوار ۱۵ خرداد بروی و اگر از آنجا هم رفته باشد باید به طرفِ پروژه بهسازی بوستان بانوان رفت،البته تا یادم نرفته او همزمان با این حجم از کار ،ساخت کمپ سگ‌های بلاصاحب هم شروع کرده است.

علی ضیالدینی فردی است که انگار چند بَدَل دارد که می تواند هم در محل دفترش باشد و هم در حال نظارت میدانی از پروژه ها ،هم برای جذب بودجه به کرمان و تهران برود و یا شخصا بر خرید ماشین آلات برای سیستم نظارت کند.با این همه مشغله او حضور در اجتماعات مردمی را فراموش نمی کند و همواره خود را در دسترس شهروندان قرار می دهد.اتاقِ او دو درب ندارد یا شاید هم دارد اما همیشه از یک درب وارد و از همان درب خارج می شود او از دست ارباب رجوع گریزان نیست.

قبلا سالها “سربازرس” سازمان بازرسی استان بوده و کاشف بسیاری از خلافهای دستگاه‌ها، و حالا دقیقا می‌داند از این نظارت‌ها چی می خواهد او می‌داند اگر بطور مداوم پروژه ها را رصد کند هم بیت المال مسئولانه خرج می شود و هم برای هیچ کارمند و مسئولی در شهرداری مشکلی بوجود نخواهد آمد.

سردار ایرانمنش چندی قبل گفت زرند تبدیل به یک کارگاه عمرانی شده و این را هر شهروندی اکنون درک می کند.

فراموش نکنیم در همین زمان میادین شهر با سرعت در حال زیباسازی هستند‌ و اِلِمان‌های زیبا در حال ظهور در میدان ها هستند.

بوستانهایی که قبلا تبدیل به مخروبه های شهری شده و تاریکی آنها بهترین محیط برای تجمع معتادان متجاهر بود زیباسازی شده و حالا خانواده ها زیر نور آن ساعاتی به شب نشینی در خنکای شبهای خردادی می پردازند.

ریسه های نور در خیابان‌ها،شادمانه به شهروندانِ شبگرد، چشمک می زنند و جام های نوری که زودتر از سایر شهرهای کرمان در میدان بازار قد علم کرده اند نشاط رادر دل شهروند ایحاد میکند.

ضیاالدینی با تمام این موارد، هرگز از یاد گرفتن اِبایی ندارد و گاه شخصا برای دیدن و آشنا شدن با طرح های زیبا به هر شهر و کلانشهری می رود و هیچ ترس و نگرانی ندارد که بگویند اینها را از جای دیگری یاد گرفته ای، او زرندیها را لایق زیبائیهای بصری می داند.

شهردار زرند در بازدید ها و نظارت‌های مستمر خود را کنار کارگران قرار می دهد تا کارگران با دیدنش انرژی مضاعف بگیرند و بیشتر خدمت کنند.

او گاهی مثل یک پاکبان روی زمین خم می شود تا زباله ای بردارد. قبول داریم که با برداشتن یک زباله شهر تمیز نمی شود ولی پیام این حرکت بسیار مهم است. او می‌خواهد بگوید اگر هر شهروندی روزی یک زباله از زمین بردارد چقدر دستِ شهرداری برای کارهای دیگر بازتر می شود.زمان برای ضیاء قفل است و اهمیت ندارد که عصر باشد یا صبح و شب یا در دل آفتاب ظهرگاهی یا پاسی از شب.او می دود تا شهروندان شهری متفاوت تر از دیروزها ببینند.این روحیه ی مَرد کوهستانی دشتخاک به سایر شهرداریچی ها سرایت کرده و چون او حواسش به پرداخت به موقع حق و حقوق کارگران است آنان نیز عاشقانه برای شهر و شهرداری خدمت می کنند.حالا به نظر شما، شهردار از دسترس خارج است؟؟

خیر. او مرد میدان است نه مدیرِ عاشق صندلی ریاست بر ساختمان سرخ رنگِ میدان جهاد ، با اینحال هر وقت هم به اتاقش وارد شوید پرونده های قطوری روی میز کارش می بینید که با نهایت دقت آنها را بررسی می کند.

با اینهمه دوندگی و تلاش ،او هیچگاه خسته یا از دسترس خارج نمی شود.

مرد اول مدیریت شهری ، راه و روشی را برای محبوبیت و مقبولیت خود انتخاب کرده که آیه الله دکتر سید ابراهیم رئیسی برگزیده بود و آن تلاش و خستگی ناپذیری و دویدن برای شهروندان و کسب رضایت خالق و مخلوق است.

در واقع این محبوبیت و مقبولیت،به نفع مجموعه شهرداری است چرا که شهروندان درچنین شرایطی به شهرداری بیشتر اعتماد می کنند ،عوارض را به موقع می‌پردازند برای عملیات‌های عمرانی در شهر همکاری می کنند. صبوری می کنند حتی مشاهده شده که گاهی شهروندان مثل خودِ شهردار برای پروژه دلسوزی می کنند. با این شرایط حالا می توان با احترام و افتخار از این همه تلاش با نگارش یک مطلب تقدیر کنم.